پيشگفتار

«نوشا»:
کرکره‌های سرزمين مادری‌ام 
                                 را پايين بياوريد
اين خاک عاقبت به‌خير نخواهد شد!

«نیک‌آهنگ کوثر»:
من، نیک‌آهنگ کوثر، که به‌شدت مخالف همه کسانی هستم که خودشان را برای پول، موقعیت، مقام، و… به هاشمی و تیمش فروخته‌اند و از چشم من از فاحشه هم پایین‌ترند، و تا آنجا که می‌توانم نشان خواهم داد که این فحشای‌شان چه خطری برای آزادی مطبوعات فراهم خواهد کرد، برای شکست طرح تقلب هدایت شده شورای نگهبان و جماعت تاریک‌خانه، تمامی تلاشم را علیه احمدی‌نژاد به عنوان سمبل و نشانه تحجر و جهل به عمل خواهم آورد.

«سوررئاليست»:
در همین تهران بزرگ که شما دارید در آن دم از اصلاحات و آزادی بیان و اینترنت و مرگ و کوفت می‌زنید، اگر از پنجره سرتان را بیرون کنید دخترکی را می‌بینید که به‌خاطر هزار تومان تن می‌فروشد!

«سپينود»:
خسته‌ام… خسته‌ام و وحشی مثل ماده گرگی زخمی که دور پناه‌گاه و کودک‌اش می‌پلکد و مترصد حمله‌است. اما از دل‌ام اگر می‌خواهی خبر بگیری پر از اشک است. برای
۱۸ ساله‌ها و بیست ساله‌ها و بیست و پنج ساله‌های وطن‌ام.

«ناتور»:
ما شکست خورديم؛ دوباره …! اين بار ديگر نمی‌توانيم سرهايمان را بالا بگيريم و بگوييم: „اگر می‌آمديم آنها پيروز نمی‌شدند!“ اين بار، ما در خانه‌هايمان ننشستيم، اما باز هم  شکست خورديم!

«خوابگرد»:
ما شکست خورديم، چون بالای منبر نشسته‌ايم. منتظر گام مردم نبايد ماند. درست است که
از منظر ما مردم ايران نه تنها گامی به جلو برنداشتند که چندين گام عقب نشستند، ولی تحقيرشان نکنيم. به جای آن، خود يک گام برداريم و از منبر فرود آييم.

«من»:
من در انتخابات شرکت نمی‌کنم. اگر شما شرکت می‌کنيد، خب لااقل به خودتان رأی دهيد. اميدوارم اسم‌تان محمود احمدی‌نژاد، (قاتل دکتر کاظم سامی) نباشد.

 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

45 Antworten

  1. سلام آقای معروفی عزیز دو نکته مهم در ارتباط با انتخابات ایران که شاید از ذهن همه ما دور افتاده باشه در ارتباط با نتیجة هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی می باشه. علی رغم آنکه محمد خاتمی (بارها با غرور) ادعا می کرد که, حضور من در عرصه سیاسی ایران باعث مطرح شدن بعضی تابوها شده است که منجر به صحبت از آزادیها در ایران شده است نتیجه انتخابات این دوره خلاف این ادعا رو ثابت میکنه. همانا نتیجه هشت حضور بی ثمر خاتمی و مماشات این فرد با نهادهای انتصابی کار رو به این جا کشونده که ما اکنون با خطر فاشیسم چند روزی فاصله نداشته باشیم. دو گزینه موجود در دور دوم انتخابات ایران بخوبی ما رو با به این واقعیت پیوند می ده.
    گزینه هاشمی :بااومدن هاشمی به رغم احتمالا دادن آزادی های نسبی اجتماعی باید شاهد پنهان کاریهای دوباره در زمینه سیاست خارجی و قراردادهای پنهانی اقتصادی با طرفهای ثالث باشیم که نیاز به کنجکاوی بسیار نداره در حقیقت دوره دوباره هاشمی بازگشتی است به هشت سال گذشته.
    گزینه احمدی نژاد : با از بین رفتن آزادیهای اجتماعی وسیاسی باید شاهد رادیکالیسم چه در صحنه داخلی و بین المللی باشیم که می شود گفت با توجه به نیروی جوانی که این گروه در اختیار داره بازگشتی دوباره به دهه شصد را شاهد خواهیم بود. (فاکتورهای دیگری نیز برای این ادعاها وجود داره که از حوصله بحث خارجه)
    علاوه بر محصول سیاستهای ضعیف خاتمی که منجر به دو گزینه پیش رو شده باید به جنبه دیگر این انتخابات نیز اشاره کرد که همانا بی تفاوتی خاتمی به ابتدایی ترین سوگندی که در پیشگاه ملت خورده بود که همانا امانتداری رای ملت می باشه, خاتمی عملا در این مورد نیز نتوانست به سوگند خود وفادار بماند.
    شاید تاریخ بهتر قضاوت کنه ولی پیش بینی من – با توجه به محصولی که خاتمی از دوران هشت ساله خود فراهم کرد – اینه که آیندگان خاتمی رو به عنوان یکی ازضعیف ترین و جاهل ترین سیاست مردان ایران معرفی خواهد کرد.

  2. ممنون كه يكي هم پيدا شد در اين جماعت وبلاگ نويس بگويد كه احمدي نژاد قاتل است. آقاي معروفي عزيز! به قاتل دكتر سامي اضافه كنيد: معاونت در قتل قاسملو و تير خلاص زن به هزاران جوان اعدامي در اوين!

  3. سلام آقای معروفی!اسمتان که ميايد پرتاب ميشوم به روز های خوش ۱۷ سالگی،به روز های گردون!به روزگاری که ماهنامه گردون شما تنها پنجره من بود برای نگريستن به دنيای فرهنگ و ادب.روزی که خبر توقيف گردون را شنيدم هرگز فراموش نميکنم.تحقير شده و گيج به لعن کسانی مشغول بودم که پنجره ام را گل گرفتند و بستند.شما رفتيد و من و ما باز مانديم در تاريکی تلخ سالهای ۷۶-۷۳ .هشت سال گذشت و بهار اصلاحات به تهران رسيد هر چند که بهار تهرانم همچون بهار پراگ ديری نپاييد.تمام اين روزگاران شما بوديد هرچند دور.اما حالا و در استانه حساس ترين انتخاب اين ساليان ميبينم که نگرانيد.نگران ريخته شدن رای به نفع اصلاحات در صندوق هايی که خالی ميخواهيدشان.ميخوانم که مينويسيد«…اصلاحات در لوای قانون اساسی يعنی جلق سياسی با چند تا ادم،يعنی دروغ،يعنی دور باطل…»، عليه جبهه مشترک دموکراسی خواهی طغيان ميکنيدکه «…اقای معين حرفتان را پس بگيريد و اگر توانستيد رييس جمهور شويد احترام خود را نگه داريد…»
    مصدع اوقاتتان شدم که بگويم اقای معروفی نگران نباشيد! به نظر ميرسد نهالی که در دوم خرداد کاشتيم و ۸ سال با خون و اشک ابياريش کرديم به سهولت در حال نابوديست.
    نگران نباشيد اقا! ما ملت خانه نشين ۲۸ مرداديم، ما مردم ناتمام مشروطه، ما امت الينه انقلاب ۵۷ ايم. ما خوب بلديم يک گام به جلو و دو گام به پس برداريم. ما خوب بلديم به وقت برداشت محصول نظاره گر منفعل سوختن خرمن اميدمان باشيم.
    نگران نباشيد اقای معروفی! مهم نيست که ۷ سال است هيچ روشن فکری سلاخی نشده، مهم نيست که زوايای تاريکخانه اشباح روشن گشته، مهم نيست که برای اولين بار پس از ۵۵ سال در اين مملکت جبهه ای برای دموکراسی خواهی و حقوق بشر تشکيل شده، ما طبق معمول کارهايمان را ناتمام ميگذاريم. ما خانه نشينی پيشه ميکنيم، ما باز هم نخبگانمان را به روز واقعه تنها رها ميکنيم. ما خلق افسرده زمستان اخوانيم، عمری در حسرت قاصدک و مشتاق چاووشی، ما را چه به ازادی، ما را چه به اصلاحات؟
    شما نگران نباشيد اقای معروفی! همه چيز اماده است تا باز هم عاليجناب سرخپوش رييس جمهور سرزمين ايرج باشد و منصوب بيت رهبری وزير اطلاعات. همه چيز اماده است تا باز هم اوين ابادتر از پيش شود. انگار صدای نحس چکمه ها که برای لگدکوب کردن همين ازادی نيمبند بی تابی ميکنند به المان نرسيده است، مگر نه اقای معروفی؟
    فقط سوالی دارم اگر ايرج «فريدون سه پسر داشت امروز زنده بود، ايا چون شما بر طبل تحريم کور ميکوبيد و يا دست در دست ما از ازادی ميگفت و از زندگی مي سرود؟
    زياده عرضی نيست، مشتاق ديدار شما در خانه پدری هستم!

  4. سلام. همان سه خط شعر كوتاه براي همه گويا بود كه شما – به عنوان يك روشنفكر و اديب زاده ي اين مرز و بوم – اينك به كجاي جهان آويزانيد. ملالي نيست! ملت هم كركره ي شما را با احترام تمام پائين خواهند كشيد و خواهند گفت: آه … او هم مرد …
    هرگاه پيچيدگي هاي روح مردم اين سرزمين در قالب پيچيدگي هاي سياسي خودش را نشان مي دهد بسياري چون شما خودشان را با يك تير خلاص به مغز تاريخ اين ملت خلاص مي كنند.

  5. آقاي معروفي با تمام احترامي كه براي آثارتان قائلم بايد بگويم كه براي خارج نشينان احمدي نژاد با هاشمي فرق نمي كند اما براي ما مسئله مقايسه مرگ با زندگي حداقلي است. تحريم مرحله دوم انتخابات به معناي زدن تير خلاص به پيشاني ملت است يعني همان كاري كه امثال احمدي نژاد كرده و ميكنند. شما روشنفكريد و براي نسل من عزيزيد اما خواهش مي كنم با احمدي نژاد همصدا و همراي نشويد.
    دست علي به همراهتان

  6. سلام
    من اولين نظر را اصلا تاييد نمي كنم. درست است كه فكر فروشي ز خود فروشي هزار پله بالاتر است ولي اين كار و راي ندادن به تحجر و يا همراهي نكردن كجايش به خود فروشي مي ماند؟
    مگر كساني كه دم از تحريم مي زدند فركي مي كردند كه اين آدم كش راي بياورد؟
    نمي دانم چمان شده.

  7. دوست نمی‌داشتم که این‌گونه برای بار اول این‌جا پیغام بگذارم. نمی‌دانم این مقایسه‌ها از چه بود. حالا هرکدام اشتباه کردیم و هرکدام درست سنجیدیم. معیارهامان هرچه بود، فکر می‌کنم حالا که کمی ترس تزریق شده به راس هرم جامعه، می‌شود کمی بیشتر فارغ از اختلافات با هم بود. نه؟
    راستی شما نامه‌ی گروه‌های حامی معین را در قالب هشدار به رهبری خوانده‌اید؟… دوست دارم بدانم تحلیل‌تان چیست.
    سپينود گرامي،
    بله، خوانده ام، و امروز يا فردا مي نويسم.
    عباس معروفي

  8. آقای معروفی سلام.
    قاتل دكتر سامي کابوس نیست. قواره ی این نظام است. سروش گفته بود كدخداي ده قواره ی این نظام است اما به شدت اشتباه کرده بود. اگر بخواهی جمهوری اسلامی را مجسمه اش کنی می شود قاتل دكتر سامي. بیست و شش سال از انقلاب گذشت. گرد و خاکش 27 خرداد نشست.
    عروس لباس در آورده و آرایش شسته. همین. قاتل دكتر سامي کابوس نیست. فرصت است .اما باز داريم اشتباه مي كنيم.
    من وجدانم را از سر راه نياورده ام كه سر دوراهي بگذارم.
    با احترام.

  9. سلام. از خواندن نظریات بعضی از بچه ها در اینجا امیدوار شدم من نا امید. دوستانم حق دارند و به تمام اینها اضافه کنید اگر احمدی نژاد رای بیاورد دیگر هرگز آنها اشتباهی به نام محمد خاتمی را تکرار نمی کنند – من برخلاف دوستمان امیر او را جاهل و ضعیف نمی دانم قبول دارم بسیاری از انتقادهایی که به او شدیدا وارد است اما من به داشتن چنین رییس جمهوری افتخار می کنم اجازه بدهیم دربارهء او تاریخ قضاوت کند . نمی گویم به شما سخت نمی گذرد تماشای آنچه با وطنتان می رود اما به ما … من دور اول به اقای معین رای دادم و برعکس جناب کوثر نه تنها احساس فاحشگی نمی کنم بلکه به خودم افتخار می کنم. هرچند حالا فکر می کنم باید دست از متهم کردن هم برداریم و اجازه بدهیم دربارهء ما و شما هم تاریخ قضاوت کند . این دور هم به هاشمی رای می دهم فقط به یک دلیل ساده می خواهم زندگی کنم در وطن خودم . نمی خواهم مثل شما کوچانده شوم می خواهم بمانم .من اینجا ریشه در خاکم من اینجا تا نفس باقیست می مانم . اما فکر کنم با احمدی نژاد دیگر نفسی برای مردم نماند

  10. سلام!
    ايكاش اپوزيسيون كاري ميكرد كارستان و از همه دعوت ميكرد بصورت علني با يك شاخه گل سرخ بعنوان سمبول اتحادي ملي در صفهاي راي حاضر بشن و به انحصارگران و قانون اساسي تماميتخواهان كه ملت رو عين گوسفندهاي بي زبون در اختيار قيمي مثل گرگ قرارداده بگن: نه!
    اونوقت اگه همه ‌ي اونايي كه از خاتمي گول خوردند بيان تو صفها ميشه عملا و در مقابل چشم خبرنگارها و همه ‌ي دنيا بعد از 25 سال اولين تظاهرات خاموش ضد جكومتي رو شاهد باشيم كه به انحصار شوراي نگهبان و قانون اساسي و رهبر معرضه و خواستار تغيير قانون اساسيه.
    اونوقت ميشد اين معركه‌ي انتخابات غير دموكراتيك رو به رفراندوم تبديل كرد.
    رفراندومي كه رژيم رو از مشروعيت مورد ادعاي آقا ميندازه.
    ميشه اعتراض مردم رو به توطئه‌ي نظاميها و شوراي نگهبان و رهبري زير چتر قانون اساسي بدينوسيله در تاريخ تثبيت كرد. ميشه با حضور راي مخدوشيهاي بيشتر از مجموع راي دو كانديداي منصوب رهبر اونا رو از مشروعيت انداخت.
    ميشه…اما بشرطي كه تا فرصت هست آزاديخواهان و اپوزيسيون بتونن با كمك اصلاح طلبان از اين فرصت استفاده كنن…كه صد البته چنين خيالي محاله.
    اما باور كنيد كار سنگيني نيست. بدون خونريزي بزرگترين تظاهرات هوشمندانه ي ملت در مقابل استكبار جهاني و داخلي و تماميتخواهان و قلدران و فاشيسم.
    راي مخدوش اين حضور منفي واعتراض آميز و اين انقلاب مخملين رو ميتونه در تاريخ ثبت كنه. اما به شرطي كه تا فرصت هست خيالات كيفي بيحاصل رو بتونيم به اهداف و كميات قابل دسترسي تبديل كنيم.

  11. جناب معروفي.خودتان بهتر از همه مي دانيد كه رشته ي كلمات چه مسووليتي مي آفريند.جناب معروفي ديهيمي گفته است كه هيچ گاه حدس اش را هم نمي زده كه روزي به هاشمي راي دهد.از شما هم خواهش مي كنم به چكاچك شمشيرشان گوش كنيد.من كه صداي اش را مي شنوم.و معتقدم راي به هاشمي زناي سياسي است اما من اين خبط را مرتكب خواهم شد.

  12. angahdr tarikh in mamlekat ba in zaboni hamrah ast ke chon zani ke barha be wey tajavoz shode ghodrate tashkhis va fahm khish ra az dast dade.
    ama anche baraye man dardnaktar bod ;bad az an sokhanranihaey motehajer va varoneye ahmadi nejad va an vadehaye khandedare karobi va pak shodane hafezey tarikhi mardom darbareye hashemi;dar u.s.a gorohi az mardom be paye sandoghe ray raftand ;albate dar yeki az anha gorohe mokhalef hamle kardand va dargiri shod ;
    ama anche baraye man mosalam ast ;in ast ke ta zamani ke agahi in mardom bala naravad va in tafakor marja o rahbar o shah dosti;iran hargez roye azadi ra nakhahad did .

  13. نیستید که ببینید مردم با چه وحشتی دارند دست و پنجه نرم می کنند ما ولی هستیم. با عمیق ترین ترس ها که خودتان خوب خبر دارید پس مجبوریم بین بد و بد تر یکی را برگزینیم. ( در دوره دمو انتخابات)
    با احترام. بنده میل بی جواب مانده

  14. این یه بازی کثیفه… و قاعده ای هم نداره…
    خون مختاری و پوینده و فروهر و … رو به هدر دادن … گنجی و زرافشان و … رو فراموش دارن می کنن…
    می رن دوباره رای می دن که به بازی های کثیفشون و قتل هاشون مشروعیت ببخشن… احمدی نژاد فقط یه عروسکه… پشت اون سالهاست که یه جریان وحشی گری و قتل و چپاول شکل گرفته و رشد کرده … و ماها با بی خبری بهش کمک کردیم.
    دارن می ترسوننمون که به هاشمی رای بدیم… بعدن بگن به حاکمیت رای دادیم… هاشمی هیچوقت پاسخگوی مردم نبوده که حالا بار دومش باشه… الان هم اگه واقعن تغییر کرده چرا انتخابات دور دوم رو تحریم نمی کنه؟ چرا جلوی خامنه ای نمی ایسته؟…
    اگه از اول رای نمیدادن و معین به مشارکتی های فرصت طلب گوش نمی داد، بین جماعت آخوند دعوای بیشتر و احمقانه تری می شد…!! … راستی خاتمی چرا ساکته الان؟
    افسوس ما هنوز خوابیم!!!!!!!!!!

  15. سلام آقاي معروفي تلخ و همچنان عزیز،
    اينهمه نفرت، اينهمه خشم، اينهمه توهين و تحقير، به چه كسي؟ به فرزندان ايران؟! تنها به اين جرم كه متفاوت از شما فكر مي كنند؟ امروز بصورت اتفاقي از تلويزيون برنامه اي را ديدم كه قسمتي اش تمسخر و ريشخند تفرقه ها و جنگ هاي وبلاگها و سايتهاي اينترنتي ايراني مربوط به انتخابات اخير بود. من راي داده بودم. اما بقدري عصباني شدم از اين برنامه ي واقعا توهين آميز كه نزديك بود تلويزيون رو ناكار كنم! استبداد به اين تفرقه هاي من و شما با پوزخند نگاه مي كند. استبداد از اين نفرتهاي كور و احساساتي استفاده مي كند و لحظه به لحظه نزديكتر مي شود. آقاي معروفي! شما و دوستان ديگرتان كه بي هيچ تعارفي براي ما بسيار عزيز هستيد ناخودآگاه داريد به استبداد كمك مي كنيد! كمي عقلاني فكر كنيد! كلمه ي intellectual را برای روشنفکر بکار می برند اما در ایران زیاد این روشنفکری ما عقلانی نیست!! می دانم داشتن زخم هایی که روز به روز تازه می شوند کار را سخت می کند. مخصوصا برای شماها که در خارج از ایران هستید اما کمک به استبداد و خفقانی که می خواهد آرزوی همین روزهای نه چندان خوب را به دل ما ایرانی های داخل ایران بگذارد درست نیست. یادتان باشد که ما در ایران اول از همه باید نفس بکشیم!… یا حق و حقیقت
    اشکان عزيزم،
    وای بر من اگر به شما يا خوانندگان آثارم و يا به مردم توهين کنم. چرا چنين کلمه‌ای به ذهن‌تان خطور کرده؟ کدام نوشته‌ی من شما را رنجانده؟ لطفاً برای من بنويسيد. من بی آنکه شماها را بشناسم، دوست‌تان دارم. „شعار انتخاباتی“ نمی‌دهم، چون هرگز چيزی جز يک نويسنده نخواهم ماند. لطفاً برام بنويسيد چه نوشته‌ام که از من برآشفته‌ايد.
    با مهر/ عباس معروفی

  16. آخرين برگ سفرنامه ي ياران اين است/ كه زمين چركين است…
    اگر اين قاتل روي كار بيايد…شعر فريدون جه معناي تازه تر و عميق تري مي يابد. هماني كه گفت: „اي همه گل هاي از سرما كبود/ خنده هاتان را كه از لبها ربود!
    استاد با اجازه ي شما من تا حد امكان مطالب شما را در وبلاگم قرار خواهم داد!

  17. حالا که گذشت، اما ایکاش همه کسانی که رای داده اند می فهمیدند که صلاح یک عده خاص به رای اونها نیست…و ایکاش اونها هم رای نمی دادند و لااقل مثلا یک پنجم یا یک ششم رای داده بودند که لااقل رای های بی نتیجه به تثبیت و همراهی مردم با نظام تلقی نمیشد…

  18. آقاي نيك آهنگ كوثر خاطرم است كه پس از آزاديتان روزي در سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور منتظر شما را در جلسه اي با آقاي مهدي هاشمي ميديدم كه صداي خنده تان طبقه ششم ساختمان را پر كرده بود و هنگام خروجتان دست وي را روي شانه شما ديدم.

  19. سلام. آقایِ معروفی. من با آن‌كه با بسياری از نظراتِ شما مخالف هستم اما برایِ احترام به آزادِ بيان تلاش می‌كنم نظراتِ شما را كه متناسبِ با فضایِ بلاگ‌ام هست آن‌جا به خاطرِ فيلتر و اين‌حرف‌ها كپی كنم. البته اگر شما اجازه بدهيد. در ضمن می‌توانم به دوستانی كه می‌خواهند كمك كنم از اين فيلتر گاهی بگذرند. تا جایی كه بتوانم البته. راستی من هنوز دوست دارم شما در ايران باشيد و رمان بنويسيد. عرصه‌ی سياست برایِ اندازه‌یِ شما كوچك است. تنها در ساحتِ رمان، ته‌آتر و عرصه‌هایِ روايت می‌توان اين مردم را در كنارِ خود داشت. به گمان‌ام ما هنوز به شهرزاد بيش از هر كسِ ديگر نياز داريم. می‌توانم جانِ منصورِ حلاج قسم بخورم كه اميرهایِ هزار ويك‌شب آدم خواهند شد.
    يا علی!
    ممنونم آقاي اکبرنژاد

  20. آقای معروفی عزیز خوشحالم که توفيقی شد تا سایت شخصی شما را در این روزهای سخت ناامیدی و دلسردی بخوانم همه چیز حساب شده و سازماندهی شده است ساده لوحی است اگر بگوییم باید به رفسنجانی رای داد تا احمدی نژاد رای نیاورد اینها همه اش یک نقشه ی سیاسی از آن عمرو عاص ثانی است عمرو عاص بهرمانی که با بی تابی منتظر بع بع گوسفندان این مرز و بوم است
    از اینکه این همه راحت می توانند اعلام کنند گنجی و زرافشان فوت کرده اند بغض گلویم را می فشارد به داشتن روشنفکرهایی چون شما و آگاهان و دلسوزانی چون نبوی حتی در خارج از کشور به خود می بالم موفق باشید
    راستی استاد آیا شاگرد کوچکتان می تواند از یادداشتهایتان در وبلاگ نوپایش استفاده کند؟ خوشحال خواهد شد اگر به او اجازه دهید.ممنونم

  21. ممنون از بازنشر نكردن كامنت ام.و مرسي از اينكه معنا{ى دموكراسي رو يادم داديد؟
    آقای شميده،
    من برای شما ای ميل زدم، اما آدرس‌تان اشتباه بود، برگشت.
    با اينحال يک چيزی را بدنيست بدانيد. اين صفحه‌ی من است و من اجازه نمی‌دهم به من توهين کنيد، يا با آن لحن به من نامه بنويسيد. به پسرخاله‌ام هم تا کنون چنين اجازه‌ای نداده‌ام. در ضمن اين دموکراسی نيست، اسمش تولرانس است.
    بين ما يک ديوار شيشه‌ای به نام احترام وجود دارد، و همين.
    موزيکی که در صفحه‌تان گذاشته بوديد قشنگ بود، مرسی. ضبط کردم و حالا دارم گوش می‌کنم.
    مرسی.
    عباس معروفی

  22. زماني براي مردد ماندن باقي نيست. مردم ايران در بدترين بزنگاه سياسي قرار گرفته اند و انتخاب هاشمي فقط و فقط يك نه بزرگ به راستگرايان افراطي و فاشيسم مذهبي است نه راي آري به هاشمي كه كارنامه بسيار تيره اي دارد.

  23. اين دوستاني كه مي خواهند به تلاقي شكست خود به رفسنحاني راي دهند .حرا از نماينده خود نخواستند از حق خود دفاخ كند .و تقلب احمدي نزاد زا رو كند . ايشان الان فهميده اند ساختار انتخابات دمكراتيك نيست؟ شايد اين خواسته از رييس حمهور دمكرات قهرمان برستي است؟ باز ار زنداني ساسيي مي خواييم وا دهد مسخره ا ش مي كنيم . راستي ما كي و حي هستيم ؟و به كحا مي رويم ؟ ديكتاتوري و ترس فلحمان كرده .؟ خودمان را تحقير نكييم .خوب حرا به ياس و بي غملي دامن مي زنيم و همحنان در اين را سر مايه مي كنيم ؟ آيا ابر قدرت رفسنحاني در حارحوب اين فانون اساسي و ابر قدرت هاي شوراي نكهبان…و اصلاح مي شود ؟ حرا خودمان را فريب مي دهيم؟

  24. آقای معروفی مهربان، در این بازی بی قاعده و کثیف انتظار نمی ره بزرگانی چون „دولت آبادی“ از رای دادن به هاشمی دفاع کنند و مردم را با پیامی به این کار تشویق.
    دفاع از همانانی که نویسنده و روشنفکر رو در بند کردند و شکنجه دادند و کشتند و … ؟!!؟
    تاریخ رو مرور نکرده مدام تکرار می کنیم !!!
    ……………….
    تازه، ملتی که با کتاب خوانی قهره و تیراژ کتابش اینقدر پایینه… مگه „دولت آبادی“ می شناسه!؟؟!
    وقتی ارقام تقلب در رای شماری و رای گیری،میلیونی است رای چند ده هزار نفر چه تاثیری داره؟!
    نکنه ایشون با این فکر که بعد از ریاست جمهوری احتمالی هاشمی با به رخ کشیدن دفاعش از او ، می تونه از به در بند و زنجیر کشیدن نویسنده و روشنفکر هاشمی رو زیر سوال ببره نظری این گونه داره!!؟!؟؟
    نمی دونم … من که خیلی دلم گرفت !!
    ………………
    در ضمن سخنرانی هاشمی برای دانشجویان رو حتمن خوندین … پاسخ هایش در مورد زندانیان سیاسی و گنجی و … گواه خیلی روشنی است از وضعیت آینده !!!
    ما چرا هنوز خوابیم؟!!!!

  25. سلام دوباره.شما همه چيز رو دوست داريد با هم قاطي كنيد.من اين مفاهيم بچه گانه رو نمي فهم ام.استاد گرامي.تالرنس نيست.من اصلن توهين نكرده بودم.بگذاريد ديگران خودشان قضاوت كنند.من بهتر از اين ها هم بلد بودم.بي چاره مخاطبان كه يك سو را نديده قضاوت مي كنند.در هر حال من با گذشته شما زنده گي ميكنم.متاسفانه براي من در حد نازل يك وبلاگ باز عدول كرده ايد.همين.ايميل من هم در ضمن ايرادي ندارد.درشمن ممنون كه نشاني وبلاگم را با تالرنس غلطي گذاشته ايد.ممنون.

  26. دوست دارم روزي هزار بار اين شعر شاملو را فرياد بزنم …ما خاموش‌ايم
    زيرا که ديگر هيچ‌گاه به سوي ِ شما بازنخواهيم آمد،
    و گردن‌افراخته
    بدان جهت که به هيچ چيز اعتماد نکرديم، بي‌آن‌که بي‌اعتمادي را
    دوست داشته باشيم…..استاد معروفي مهربان و عزيز ايا ميشود روزي وطنمان را زيبا ببينيم؟

  27. ديو دوسر ديروز ——–>منجي عالم بشريت امروز
    به فاصله زماني 14 روز و من به شعور هموطنانم شك كردم…مشاهده صورت كريه آن يكي به همان اندازه حالم را بد كرد كه ديدن اسم آن ديگري بر روي سينه دختركي به آرزوي آزادي…امروز احساس يك باكره را داشتم كه از روي اجبار تن به زنا ميدهد. ولش كن بابا…دنيا دو روزه….يه روزش هم تعطيله!!!….دستا تو هوا بالا… بلرزون سينه رو يالا!!!

  28. مي دانيد آقاي معروفي… امشب رفته بوديم ورزش بعد گفتيم برويم بيرون شام بخوريم… نمي دانيد چه خبر بود ميدان تجريش و چه مي كردند كه هاشمي بيايد… ديگر وقتي دانشگاه تهران كه خاتمي جرات نداشت پايش را در آن بگذارد با سلام و صلوات به پيشواز هاشمي رود ديگر از باقي مردم انتظار هم همين است… از يك طرف خوشحال بودم كه احتمال مي دادم احمدي نژاد نمي شود و از يك طرف هم نا اميد بودم… بي پرده از خودم هم بدم آمد… من باز هم راي نمي دهم ولي اميدوارم احمدي نژاد نشود و از اينكه از بردن هاشمي خوشحال باشم از خودم هم بدم مي آيد…

  29. aghaye maroofy shoma koor shodfe ed
    shoma az shedeat nefrat be in hokoomat koor shode eed
    agar samphonye mordegan ra nakhande boodam migoftam mashaere khod ra az dast dadeey
    shayad ham jaye khoob neshjasteeeyd va enghad rahat be rish ma mikhandyd
    dar zemn weblog va tahrim va .. bahanehaye khooby baraye kharab kardan va biroon rikhtane zaklhmaye ghadymy ast baz ham motasefam
    baraye shoma
    baraye khodam
    baraye irani ke shoma roshanfekrash hastyd

  30. Aghaye Maroofy,
    You said what was in my heart. We need more intellectuals like you and less
    idiots like those who voted in this election. Zende Bashid.

  31. با درود خدمت استاد معروفی
    از شما استاد عزیز دعوت می کنم تا به وب من سر بزنیدو ودر مورد اشعار ابراز نظر نمایید. با سپاس

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert