یلدا

———

بعضی وقت‌ها لازم است تنهایی بنشینی به خاطره‌ی شب یلدایی فکر کنی که هندوانه‌اش یخ زده بود. اما می‌شد دوباره از جایی دیگر هندوانه گرفت، و می‌شد حرفی زد که باز دانه‌های انار مثل دندان‌های زنی خندان زیر آنهمه نور، زمان و مکان را بی‌مرز کند. مگر چقدر راه بود؟

با تقدیر اما نمی‌شود درافتاد. نمی‌شود… چیزی هم در این دنیا از بین نمی‌رود. فقط دست کوتاه تو به آن نمی‌رسد، خیال می‌کنی شب یلدا وجود ندارد.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

4 Antworten

  1. تقدیر…در این عصر که انسانهای بی مذهب درصد زیادی از ساکنان این کره خاکی را تشکیل میدهند, قدری صحبت کردن و معتقد بودن به آن سخت است … شاید این ما هستیم که گناه کوتاهی دستمان و راحتی دلمان را به گرِدن
    این و آن می اندازیم …
    من راست گفته ام و گریسته ام …
    واین بار راست میگویم تا بخندم …

  2. قبل اینکه این صفحه رو باز کنم ته دلم مطمئن بود که حتما در مورد یلدا و حتما با اندوه مرور خاطرات، نوشته اید ……
    یلدا در تنهایی و غم شاید جای تبریک نداشته باشه اما یلدا در غربت حتما جای تبریک داره. یلداتون مبارک آقای معروفی عزیز.
    ———
    ممنونم

  3. استاد معروفی گرامی. با سلام و احترام. می خواستم چیزی پیشنهاد بدهم برای پست نور خانگی. گمان کنم بشود برای این دردها چاره ای موقتی اندیشید. فضای ابری فکر می کنم مناسب باشد. مثل یک مرهم. کمپانی های زیادی هستند که فضای ابری رایگان به کاربران می دهند. نمونه اش، گوگل، مایکروسافت و دراپ باکس. فکر کنم هر کدام مقداری حدود ۱۵ گیگ فضای رایگان به کاربر هدیه می دهند. اگر ثبت نام کنید می توانید فایلها و نوشته هایتان را آنجا به امانت بگزارید. مثل صندوق امانات بانک. البته می توانید تمام نوشته ها را با نرم افزار وین رر فشرده کنید و پسوورد بگذارید تا از چشم و دست نااهلان و نامحرمان بدور باشد. هر زمان و هر مکان و با هر سیستمی کافی است وارد سایت این کمپانی ها شوید و یوزر و پسووردتان را بزنید و به فایلهایتان دسترسی داشته باشید. حیف است نوشته های شما اینطور از بین بروند. امیدوارم کار جدیدتان را هر چه زودتر بخوانم.
    ————
    سلام
    کار یک دفعه پیش میاد. و البته دیگه پیش نمیاد

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert