گوشواره‌هات کو؟

————

گفتم موهات را کوتاه کرده‌ای چه بهت می‌آید. گوشواره‌هات کو؟ و یادم افتاد که تنها تفاوت آدم‌ها با نخل همین است. این درخت عجیب که با واحد "نفر" شمارش می‌شود، انگار گیاه نیست، آدم است، آدمی که موهاش را نمی‌شود کوتاه کرد. آن خوزستانی یا کرمانی که چهل نفر نخل دارد، می‌داند نخل به سرش زنده است و با تمام درخت‌ها فرق دارد، مثل آدمیزاد، که وقتی سر بمیرد تنش گیاه می‌شود. گیاهان به ریشه زنده‌اند، و وقتی سرشان را می‌زنی، موهاشان را کوتاه می‌کنی بار و برگ‌شان بیشتر می‌شود، اما نخل نه. نخلِ بی سر می میرد.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

2 Antworten

  1. گرچه…عمیقی و اون‌طور که باید و‌شاید نمیفهمیمت عباس عزیز
    ولی خرده نگیر…
    هرطور که فکر کنی…عباس معروف تکرار نشدنی من….مایی! چه قدر دلم میخواست یک‌بار میدیدمت…بارها به عکس قلم به دست و‌عینک روی چشمت زل زدم

  2. من عاشق لحن نوشته های شما هستم.وقتی کتاب هاتونو میخونم خودمو جای تموم شخصیت های داستان میذارم…مخصوصا سمفونی مردگان که شاهکاره…هر بار خودمو جای آیدین..سورملینا…حتی پدر و مادر آیدین میذارم و.با تمام وجود حس میکنم فضای داستانو..سالی دوبار کتاب های شما که توی ردیف اول کتابخونه ام هستن بازخونی میکنم.قلم شما به قلبم نزدیکه…دوستتون دارم.همیشه شاد و سلامت باشید
    ——
    ممنون

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert