روشنفکران، اندیشمندان، شاعران، نویسندگان، روزنامهنگاران، بلاگرها و گروههای سیاسی مسئولند و باید راهی برای نجات کشور از وضعیت فرسایشی موجود پیدا کنند. نوشتن نامه، امضا کردن طومار، گذاشتن لوگو و اینگونه کارهای دفاعی همواره توأم با خستگی و فرسودگی و تلف کردن انرژی است. چنین کارهایی را ادامه میدهیم اما معتقدیم که روند مبارزه اینک شیوهی دیگری را میطلبد.
بیست و شش سال گذشت و ما مدام داریم دفاع میکنیم که آدمی را از دست ندهیم. جمهوری اسلامی همه را به بازی گرفته، و همه مشغول این مبارزهاند که یک روزنامهنگار کشته نشود، یک وکیل به اتهام جاسوسی در زندان نپوسد، یک زن سنگسار نگردد، و این بازی تمامی ندارد. بیست و شش سال است که آدمها به جرم جنگ مسلحانه، بابیگری، جاسوسی، زنا، اهانت به اسلام، ایجاد تشویش اذهان عمومی، اهانت به رهبری، و هزاران جرم اینچنینی آزار میبینند و یا کشته میشوند، و ما قبل یا پس از حادثه واکنش نشان میدهیم.
روشهای دفاعی نتیجه نمیدهد. ما ایمان و اعتقادمان بر این است که باید از جسدبازی فاصله بگیریم، باید از کابوس آنها رویا بسازیم. ما میتوانیم با طرح موضوع و ایجاد فکر آنها را به موضع دفاعی و سلبی بکشانیم. ما فرهنگ و خبر و هنر تولید میکنیم، آنها اگر میتوانند هزینه کنند و جلو آن را بگیرند.
میدانیم که نمیتوانند. ما با آخرین تکنیکها، با تمام امکانات رسانههای جهانی از در و دیوار به درون خانهمان، ایران راه پیدا میکنیم تا جنگیرها بفهمند که جامعه نیازمند رهاییست، که حق انسان اعدام و سنگسار و آویختن و شکنجه و شلاق نیست، که شأن انسان آزادی و برابری و عدالت اجتماعی است.
اگر کسی فکر میکند سید علی خامنهای خداست و شاهرودی و مرتضوی برایش کار عزراییل را انجام میدهند و فقهای شورای نگهبان هم نگهبانان جهنم او هستند، خواهد دانست که یکبار زندگی میکند، و فریب این متقلبان خدازده را نخواهد خورد.
نگاه کنید به مجلس مملکت، به رییس جمهورش که بناست کشور را بر پایهی استخاره اداره کند، نگاه کنید به هجوم چهار پنج سایت و وبلاگ تروریستی که آنها ادارهاش میکنند! باور کنید از وحشت به این زوزه کشیدن روی آوردهاند. در اندازه های ایران و توان روشنفکرانش نیستند. از ترس و وحشت روزنامهنگاران و روشنفکران و دانشجویان را در زندان سرکوب میکنند که ادای قدرت را دربیاورند. هر صدای معترضی را خاموش میکنند، اما نمیدانند که صدای اعتراض از خانهی خودشان، از فرزندشان، از نزدیکترین فردشان در سینه مانده است. از ترس آدم میکشند و ناگاه میبینیم جسد چهرهای برجسته در کوچه و بازار پیدا میشود.
آی آدمهای مسلمان، چپ، کمونیست، سلطنتطلب، کافر، بهایی، ارمنی، یهودی، زرتشتی، پیروان ادیان مختلف … آهای ایرانی! نجات کشور در حرکت است و شرایط آن امروز فراهم شده.
ما امضاکنندگان این نامه معتقدیم که با ایجاد امید در مردم از این حالت انفعال و دفاعی خارج شویم و در گامهای نخست در حمایت از مردم زجردیدهی کردستان به یاریشان بشتابیم. آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی حق ماست. ما با تمامی احساس و تیزبینی آنها را از تاریکخانهها بیرون میآوریم.
ایران کشور ماست، و آزاد کردنش هزینه دارد. با تمام وجود برای آزادی ایران تلاش میکنیم، و با ایجاد کار فرهنگی و خبررسانی بهموقع و افشای نکبت، به زندگی نور میتابانیم.
ایران نیازمند رهایی است، و ما ایرانیها نیازمند هماهنگی و یکپارچگی و فکرهای نو هستیم. حرکت را پرقدرت آغاز میکنیم.
عزیرانی که علاقهمند به امضای نامه هستند لطفا در بخش کامنت و یا از طریق [email protected] به اطلاع ما برسانید تا نام شما یا وبلاگتان به لیست اضافه شود.
امضا کنندگان به ترتیب الفبا:
آنیتا / عبدالقادر بلوچ / کیا بهادری / پونه / اردشیر دولت / خندههای شراب / حسن درویشپور/ فریاد جرس / ف.م. سخن / سرزمین آفتاب / صعود برهنه / اسدالله علیمحمدی/ حمید کُدیوری / گوشزد / لنگر / عباس معروفی/ شکوه میرزادگی/ من در غربت/ مینو / نانا / اسماعیل نوریعلاء / نیما نیلیان / پیام یزدیان / یک قطره / و…
بقیهی امضاها در وبلاگ „بیلی و من“
57 Antworten
سلام
از وقتی وبلاگتون رو پیدا کردم شاید روزی چند بار بهش سر زدم . امروز داشتم فکر می کردم که این ارتباط خیلی شکننده ست و با فیلتر شدن وبلاگ شما به راحتی آب خوردن قطع میشه و شاید بعدا همین جمعی که الان در تجمع شرکت می کنن هم نتونن با هم ارتباطی داشته باشن . باید یه فکری به حال این قضیه کرد از همین حالا.
دوست گرامی
لطف کرده نام من و وبلاگ مرا هم اضافه کنید . با تشکر نانا
سلام عمو جان جان
حتماً
امضا می کنم
شاد و پیروز باشید
بدرود…
من با تمام حرکات دستجمعی که با جمهوری اسلامی مبارزه می کنند و دغدغه دمکراسی و ازادی دارند موافقم و ملحق می شوم و اصولآ معتقدم که اینکار باید هر چه زودتر و سریعتر انجام شود. تمام ایرانیانی که به اصول دمکراسی و ازدای های مندرج در بیانیه حقوق بشر معتقدند باید با هم ائتلاف کرده و یک شورای رهبری تشکیل داده تا از ان طریق بتوانند یک حرکت گسترده و دستجمعی بر علیه نا ایرانیان و ایرانی کشان و دزدان و غارتگران ثروت های ملی مان: ملا علی خامنه ای و دارو دسته اش, سازماندهی کرده و ایران را از چنگال این سیه فکران قروون وسطا نجات بدهیم.
مرا درکنار خود قرار دهید.
اردشیر دولت
تا پای جان هستم .
سلام آقای معروفی
من هم هستم.
موفق باشید.
نیما
salam, i sign it too and i do agree with this new move
thanks
جمعیت ساعتهاست که از ملاقات برگشته اند, اما نمی دانم دلی که به ملاقات فرستاده بودم ,چه دیده و کجا مانده که من چنین اختیار از کف داده ام.
استاد عزیزم,
هر کجا که نام شما در تایید نوشته ای باشد,
اسم این شاگرد کوچک هم خواهد بود.
باشد که با اینگونه نامه ها به بعضی یادآوری شود هنوز در فرزندان این کشور هستند کسانی که باور دارند:
چو ایران نباشد تن من مباد .
شاد زید…
مهر افزون ….
کما فی السابق با نظرات و برنامه هایتان موافقت کامل دارم .
خواهشاٌ مرا به لیستتان اضافه کنید .
به امید شادی و نجات جان گنجی .
“ این نامه “ البته که با “ اون نامه “ بسیار تفاوت دارد. اما من رو به شدت به یاد ِ “ اون نامه “ انداخت. بله! “ اون نامه “ که جمعی از روشن فکران! و هنر مندان نوشتند و مردم رو به شرکت در انتخابات و رای دادن به رفسنجانی تشویق کردند. بله! “ این نامه “ هدف اش رای جمع کردن برای عالی جناب نیست اما خطاب به “ گوسفند های مفروض “ نوشته شده. البته اشتباه نکنید . مشکلی نیست که مردم رو گوسفند فرض کنیم و خودمون هم نقش ِ چوپان رو بازی کنیم. اما اگر مردم رو گوسفند می بینیم باید مثل آیت الله امام ! بلد باشیم چه طور چوپانی کنیم که گوسفند ها ایمان بیارند به صدای ِ نی و ضرب ِ چوب – دست! البته باز شباهت هست بین “ این نامه “ و “ اون نامه „. هر دو از سر ِ ترس نوشته شده اند. “ اون نامه “ ترس اش عریان بود و “ این “ یکی ترس اش پنهان ِ . ببخشید اساتید!حضرات! شما وقتی می ترسید پشت چه چیزی معمولن پنهان می شوید؟! مفاهیم عظیم الجثه؟! آزادی؟ انسانیت؟ وطن؟ نه جدن مایل ام بدونم پشت چه چیزی پنهان می شوید؟! پشت ِ پرده ی پوسیده ی نخ نما ؟! خیلی معلوم هستید! من که دیدم! سُک سُک !
——————————————————————–
آقای معروفی! شما خیلی انسان ِ شریف و آزادی خواه و بزرگی هستید. درود بر تو ای معروفی ِ بزرگ! ای انسان ِ آزاده که به یاد ِ وطن و انسان ها شب و روز می گذرانی!
سلام.من هم با کمال میل و با همه ی وجود نامه را امضاء می کنم.
تازه از راه رسیده بودم
تاریخ در مشتم و
تخت جمشید بر پشتم
از راه درازی آمده بودم
و کوتاه نمی آمدم !
باسی جان مخلصیم اگه می خواهید سال بلوا درست کنید ما نیستیم/
همراهی با شما افتخار من است که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود.پیروز و پاینده باشید
عمو جونم ممنون که توجه کردید
یه یادداشت کوچولو تو لنگر گذاشتم که خوش حال می شم بخونین
زیاده قربانتان
احمد
لنگرود
بدرود!
آقای گنجی سلام.
اومده بودم ملاقتتون گفتن نمی شه. حرفامو نوشتم دادم به آقای معروفی که شب تلفنی به دخترتون بگه که اونم به شما بگه اگه البته دیدتون. چرا این حرفارو دارم می زنم؟ مال گذشته هاس. حالا که خودتون اینجایین.
پیشمید. داشتم می گفتم تا بدونید چقدر قبلنا حرف زدن با شما سخت بود. اما از وقتی میاین به خوابم خیلی آسون شده. این مدتی که شما تو بیمارستان بودین من هرروز یه حالی داشتم. یه روز خوب بودم یه روز بد. اما روزای بدم بیشتر بود. دیگه اونقد بد شدم که زدم زیر همه چی. می دونین آقای گنجی من حالم که بد می شه
می رم تو لاک خودم. انگار با همه قهر کرده باشم؟ اونجوری می شم. خیلی بده نه؟
داشتم می گفتم. شما که رفتین بیمارستان می خواستن به زور عملتون کنن تا زیر عمل تموم کنین. اما دکترا زیر بار نرفتن و ….چرا دارم این چیزا رو می گم ؟ شما که خودتون می دونین . واستین بذارین یه چیز دیگه بگم.
آها! اینو می خواستم بگم. مردم ما حقشونه هر بلایی سرشون بیاد. نه ! یعنی می دونین منظورم اینه که زیاد اهل این حرفا نیستن. می خوام بگم….. آقای گنجی ! بد حرفی زدم؟ دارین می رین؟ ناراحت شدین؟
آخه تو ماجرای شما من اینو فهمیدم!! باز بنویسم بدم به آقای معروفی؟ واستین آقای گنجی!! بقیه حرفام؟
و مثل تموم کابوسهام ناتموم موند..
„این جهان وان جهان مرا مترس
کین دو گم شد درآن جهان که منم“
اای….هی دل …..
چه حال عجیبی دارم. “ تلخی نکند شیرین ذقنم …. خالی نکند از می دهنم….. عریان کندم هر صبح یعنی که بیا…..از ساغر او گیج است سرم….. وز دیدن او جان است تنم…..
دارم تو بیداری رویا می بینم. همه چیز جریان داره آقای معروفی. تنگ است بر او هر هفت فلک ……
چون می رود او در پیرهنم؟……
این حرفا به کنار. منم امضا می کنم. کجا رو باید امضا کنم؟
آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن….
آینه صبوح را ترجمه شبانه کن…..
چی می شد اگه همیشه شب بود و آدم همیشه رویا می دید؟ اصلا کابوس می دید؟
ای پدر نشاط ما در رگ جان برو…..
ای خردم شکار تو…. خردم شکار تو……
بدرود استاد عزیز.
سلام آقای معروفی عزیزم .
من هم چون دیگر ایرانیان به جمع امضا کنندگان این امضا می پیوندم .
به امید آزادی ایران ….
عباس معروفی عزیز، بزرگ
روی من هم حساب کنید. اما مهمتر از امضایی که مسئولیت چندانی نمی یاره، یا حداقل اتفاق بیرونی ای ایجاد نمی کنه، سازماندهی این امضاها، یادگرفتن و یاددادن هست.
از این امضاها خوب محافظت کنید.
هاشم
دوستان ! با درود و مهر .
باشما همراه هستم برای زنده ماندن سرو ایستاده ی ایران در بند، با“ گنج “ رنج ملتی لگدمال شده، با اکبر گنجی، با همه ی پایداران و آفتاب کاران دلاوری که عشق و آزادی و زندگی شرافتمندانه را خواستارند.
این روزها و شبهای اضطراب و دلهره و درد جانسوز را با امید به حضور شما و صدای تان، و همه ی کسانی که هنوز به انسان در بند می اندیشند ، سپری می کنم.
آخ ! ای سیدعلی خامنه ای ! اگر جوی شرف می داشتی !
غلامرضا بقایی
سیدنی-استرالیا
۱۲ اگوست ۲۰۰۵
من هم هستم
ولی امیدوارم این در حد همون امضا کردن های خسته کننده نمونه
منم هستم هر کی هر چی می خواد بذار بگه بذار فکر کنن ترسیدم ولی منو تو وقتی که ما می شیم دیگه از هیچی نمی ترسیم . باینده ایران
جناب معروفی!
با درود…امضا میکنم…راستی تصمیم گرفتم بنویسم …فقط برای گنجی…به حق کامنتهایی که تا الان برایتان گذاشتم شما هم باید تفقدی کرده به کلبه درویشی خاکی ما قدم رنجه کنید! 🙂
ٍسلام
لطف کنید نام مرا هم اضافه کنید. ممنون
مر تضا
با تولید فرهنگ و خبر و ایجاد چالش فکری صد در صد موافقم.از خشونت متنفرم.نیازی به گفتن نیست ولی… . هستم با آواز های بلند. از کجا شروع کنیم؟
سلام استاد با سپاس درخواست می کنم نام وبلاگ داستانی مرا هم به این لیست اضافه نمایید(تانگوی تکنفره)
آقای معروفی
با سلام
من نیز این بیانیه را امضا می کنم
منم هستم
ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم
با هم باشیم.آنطور که همیشه میگوییم دوست داریم:انسان-آزاد-انسان. بدون شبیه شدن به کسانی که دوست نداریم.
من هم هستم استاد .
همگان دیدند که مردم چطور با حضور خود با وجود نیروهای کثیر امنیتی و انتظامی ، آمادگی خود را در روز پنجشنبه اعلام کردند و باید اذعان کنیم عده ای که دیروز در بیمارستان میلاد حاضر شدند بیش از دو برابر کسانی بود که روز شنبه دو هفته قبل مقابل منزل گنجی تجمع کردند – بنابراین در راستای اهداف اعلام شده اولا“ با توجه به وخیم تر شدن حال استاد گنجی – لازم است فراخوان برای ملاقات ایشان یکروز در میان و در همان جمع اعلام شود تا حاضری امکان اطلاع رسانی به دیگر هم میهنان را داشته باشند ، باید قبول کرد که عده’ کثیری از مردم علاقمند به „حضور“ هستند اما نبود رسانه های خبری و عدم دسترسی به اینتر نت مانع حضور گسترده مردم میشود ، دوما“ عده’ کثیری از هم میهنان که توانایی دارند در همان نقطه “ بیمارستان“ اعلام تحصن و اعتصاب غذا کنند تا „پیام“ به دیگر هم وطنان که روزانه به بیمارستان مراجعه میکنند و اکثرا“ از موضوع بیخبرند برسد ،بدیهیت در این صورت هر ساعت بر تعداد متحصنین افزوده خواهد شد ، و اعلام شود تا استاد گنجی اعتصابش را پایان نبر د تحصن و اعتصاب ادامه خواهد داشت .
بازتاب داخلی و خارجی این حرکت که توسط مردم عادی انجام میشود ، آنانی را که به مرگ گنجی دل بسته اند وادار به عقب نشینی خواهد کرد.
آنچه امروز مهم است ، زنده ماندن پرچم دار است.
او باید زنده بماند.
اقای معروفی سلام! منهم مثل بقیه امیدوارم که موفق باشید و این حرکت مثل اکثر حرکتهایی که فقط کلکسیون امضا جمع کردند نباشه…با این همه من هم هستم …راستی به نظرم باید یه لوگو درست کنین تا کارتون راحت تر بشه…
وطنم ایران ، سوگند میخوریم …
بنام خونهای گرانبهایی که بخاطر تو در دامانت ریخته شد و پرچمت را گلگون نمود ….
بخاطر اشک مادران و پدران و همسران و فرزندانی هنوز در غم از دست دادن عزیزانشان لباس غم از تن در نیاورده اند ….
به قلبهای اندوه بار و شکسته فرزندانت که در سراسر ایران گسترده اند ….
در نام انسانهای پاکی که بخاطر ایده ها و عقایدشان در اعماق خاک سردت استخوان برهنه کرده اند …
به روان فرشته دخترانت که در شب اعدام بنام خدا از آنان هتک حرمت شد ….
به یاد پسران نیکت که پرچم بیگانه بر اندامشان پوشاندند و اعدامشان نمودند ….
به عظمت روح شیر زنان و مردان سلحشورت که بخاطر پاسداری از نام و عرضت جان پاک خود را فدایت نمودند ….
به روح بزرگانی چون ستار خان ها ، باقر خان ها ، کسروی ها و گلسرخی ها و ….
به بزرگداشت اصالت هزاران نفر که شهامت کردند و حق گفتند و امروز در سیاه چالهای رژیم سالوسان اسلامی در غل و زنجیر بسر میبرند و از کوچکترین حقوق اولیه یک انسان بدورند …
……
ای مهد دلیرانم … ای سرزمینم … ای مادرم … ای وطن ،
انتقامت را خواهیم گرفت ….
ترا از دست این ملایان خدا ناشناس ، رها خواهیم ساخت و آبی آسمانت را … خاک تفته ات را … شفق سرخت را … آبروی از دست داده ات را … حرمت گذشته ات را … شیرینی آب خالصت را … عظمت روح گمگشته ات را … مرزهای آبی و تمامیت مرزی از دست رفته ات را و نام پر فروغت را ….
باز پس خواهیم گرفت و خاک پاکت را از آلودگی لوث وجود این مزوران پاک خواهیم کرد.
ای ایرانم … چون تو نباشی تنم ، روحم و روانم مباد و تا هستم بتو میبالم …
ترا ستایش میکنم ای خاک مقدسم.
وطنم ایران ، سوگند میخوریم …
بنام خونهای گرانبهایی که بخاطر تو در دامانت ریخته شد و پرچمت را گلگون نمود ….
بخاطر اشک مادران و پدران و همسران و فرزندانی هنوز در غم از دست دادن عزیزانشان لباس غم از تن در نیاورده اند ….
به قلبهای اندوه بار و شکسته فرزندانت که در سراسر ایران گسترده اند ….
در نام انسانهای پاکی که بخاطر ایده ها و عقایدشان در اعماق خاک سردت استخوان برهنه کرده اند …
به روان فرشته دخترانت که در شب اعدام بنام خدا از آنان هتک حرمت شد ….
به یاد پسران نیکت که پرچم بیگانه بر اندامشان پوشاندند و اعدامشان نمودند ….
به عظمت روح شیر زنان و مردان سلحشورت که بخاطر پاسداری از نام و عرضت جان پاک خود را فدایت نمودند ….
به روح بزرگانی چون ستار خان ها ، باقر خان ها ، کسروی ها و گلسرخی ها و ….
به بزرگداشت اصالت هزاران نفر که شهامت کردند و حق گفتند و امروز در سیاه چالهای رژیم سالوسان اسلامی در غل و زنجیر بسر میبرند و از کوچکترین حقوق اولیه یک انسان بدورند …
……
ای مهد دلیرانم … ای سرزمینم … ای مادرم … ای وطن ،
انتقامت را خواهیم گرفت ….
ترا از دست این ملایان خدا ناشناس ، رها خواهیم ساخت و آبی آسمانت را … خاک تفته ات را … شفق سرخت را … آبروی از دست داده ات را … حرمت گذشته ات را … شیرینی آب خالصت را … عظمت روح گمگشته ات را … مرزهای آبی و تمامیت مرزی از دست رفته ات را و نام پر فروغت را ….
باز پس خواهیم گرفت و خاک پاکت را از آلودگی لوث وجود این مزوران پاک خواهیم کرد.
ای ایرانم … چون تو نباشی تنم ، روحم و روانم مباد و تا هستم بتو میبالم …
ترا ستایش میکنم ای خاک مقدسم.
آقای معروفی عزیز. . .
شما که داری از گنجی دفاع میکنی چرا فرار کردی؟ تو ایران می موندی حالا هم با این نوشته هات وکارات داری یه سری که تو ایران هستند رو به قهقرا می کشونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفا یکی از کسانی که این نامه رو امضا کردند به من بگن در نهایت قرار شده برای وطنشون چکار کنن؟! به نظر من این نامه خیلی احساسی نوشته شده و منطق چندانی بر اون حاکم نیست . گفته هاش خیلی پراکنده است و نهایتا هم نتیجه ای ازش نمیشه گرفت. من هم احساس نویسنده نامه رو درک می کنم ولی نمیدونم با این نامه ها به کجا میشه رسید !
یه عده آدمیم که دور هم جمع شدیم و خودمون رو زیادی بزرگ و قدرتمند می بینیم و تا وقتی ضعف خودمون رو نبینیم مثل همیشه سراغ رفع اشکالاتمون هم نمی ریم.
سلام استاد گرامی .
مطلبی نوشته ام در وبلاگ . حتما شما از آن مطلعید
خواستم اگر اطلاعات بیشتری دارید مرا هم آگاه سازید .
خوشحال می شوم نظرتان را بشنوم .
فدای شما
مرا هم همراه این راه بدانید– با انتشار، خبر رسانی، با استفاده از فناوری، باحضور، با تربیت خودم، با اهدای کتاب و امکانات به کسانی که برای رسیدن به این آزادی درگیر فقر مادی اند و … پیمان می بندم با شما و با وطنی که دیری خسته است..
توضیحات اضافه را دادم که بگویم عزیزانی که دلشان برای ایران آزاد می تپد، به دور از ادا و اصولهای رایج متصدیان امور خیریه، باید کار کمک رسانی به هم وطنان محروم را جدی تر بگیرند
نا فرمانی مدنی
هر متنی را که در دفاع از آبروی انسان و آزادی باشد امضاء می کنم . این متن را نیز به جهت دفاع از آزادیخواهی و به یاد انسانی که رنج می کشد و جان در راه کلمه فدا می کند امضائ می کنم.
با درود…
خیلی دور بودم…خیلی…دور…خیلی نزدیک…حا لا نزدیک تر امدم…camputer هست وامضا می کنم.
بدرود
آقای معروقی عزیز
لطفن از همه عزیزانی که از نوشتن، امضا کردن، و شعر سرودن خسته شده و آماده عمل هستند بخواهید تا در فراخوانی که از روز شنبه یا یکشنبه از ساعت ۱۴ بمنظور تحصن و اعتصاب غذای „تر“ و نامحدود تا افطار با گنجی برگزار می شود شرکت کنند. فراخوان توسط دفتر تحکیم و یاران نزدیک گنجی و خانواده تاثیر بسزایی در تصمیم استاد خواهد داشت.
بدیهی ست هنگامی که ایشان از اعتصاب مردم در صحن بیمارستان مطلع شوند با آنان افطار خواهند کرد.
حتی اگر تمام سایت ها و وب لاگهای دنیا فیلتر شوند
حتی اگر تمام تلفنهای دنیا کنترل شوند
حتی اگر تمام نا مه های دنیا باز و خوانده شوند
حتی اگر تمام راه های ارتباطی دنیا بسته شوند
عشق راه خود را می گشاید
با شما هستم تا پایان برای دفاع از شرافت انسان
امضا نکنم به انسان بودنم باید شک کنم
مگر می شود ایرانی بود ولی به ایران و اوضاعش بی تفاوت بود!!
مگر می شود انسان بود و به حال انسانهای دربند ایران گریه نکرد!!
مگر می توان آدمی بود و به فریاد آدمیان نرسید!!
خانه پناهجو ( http://www.panahjoo.com ) نیز در این حرکت همراهتان است.
آرش
مرا هم اضافه کنید…هستم! با افتخار هم هستم!
سلام آقای معروفی نازنین . من هم هستم اما فقط من را با نام شهبارا معرفی کنید.
آقای معروفی عزیز
از شما انتظار نداشتم زیر این نامه با آن متن که از هر سطرش خشونت میبارد؛ در آن بارها آسمان به ریسمان بافته شده و موضوعات بیربط به هم چسبانده شده اند و حتی از نظر نگارشی پر از غلط های ریز و درشت است را امضا کنید. به نظر من درست نیست به صرف مخالفت با موضوعیء به هر دستاویزی متوسل شویم.
جواب خشونت خشونت نیست.
میدانم که بلافاصله موج شدیدی بر علیه این نوشته آغاز میشود ولی این را بدانید که من هم چون شما آرزوی سرافرازی وطنم و هموطنانم را دارم. ولی با اینگونه نامه نگاری ها و شعله ور کردن احساسات مخاطبانمان به بیراهه میرویم.
آقای معروفی سلام
من هم این نامه را امضا می کنم
به تلاشتان در این برهه که افرادی به مسخره کردن ما و چاپلوسی غیرمستقیم آخوندها روی آورده اند احترامی عمیق قائلم
عباس اقا درود
با اینکه ما در سایت پرشین لاگ می نویسم و چندان که باید در ودنیای بلاگران و نتوندان شناخت شد ه نیستیم پشتیبانی خودرا از مردم کردستان دریغ نکردیم. ولی در همان سایت با نژداپرستان ترکی روبرو شدیم که دنبال تصفیه حساب شخصی و حزبی بود.
بگذریم بنا بر نوشته شما ما در پی ان هستیم که حقوق همه ایرانیان رعایت شود.
اکنون بسیاری از ما یارای ژاسخ گویی به نیاز های اولیه خویش را ندارم وحتی از یک زندگی حیوانی هم محروم هستیم. بله اقای معروفی یک زندگی حیوانی .شما باید بهتر بدانی هم میهنان ما برای پاسخ گویی به مسله تغذیه به چه مصیبتی گرفتارند.یا نیاز های جنسی .وگرنه خرید کتاب و مجله های ادبی و تخصصی که کار هر کس نیست.
به امید رهایی وپیروزی
لطف کنید و نام مرا هم به لیست اضافه کنید.در کنار هم تا آزادی خواهیم ایستاد.
و دریای لوت
و شترهایی
که به سمت آب
سراب سمج
خودکشی می کنند…
امضا می کنم.
درود آقای معروفی
به نکته مهمی اشاره کردید.به نظر من توسعه فرهنگی مقدم بر هر چیزی است و از هر حرکتی در این زمینه دفاع می کنم
یادمان باشد که برای نابودی یک ر÷یم ایدئولو÷یک بایستی ایدئولو÷ی او را نابود کرد همانطور که برای نابودی درخت ریشه را
بقیه کارها بریدن شاخه و ریشه است شاید الان جواب بدهد اما چه تضمینی است که دوباره به عقب بر نگردیم مثل گذر از مشروطه به اولایت مطلقه
من هم هستم
به امید ایرانی آباد و آزاد
some body should check Hoder.com weblog he is against any thing iranians try to do to get rid of the mullahs. it is a big shame for all iranians in canada
آقای معروفی عزیز و بزرگ,
با اینکه مدت زیادی می گذره از زمان امضا,…
ولی هیچوقت دیر نیست, نه؟
من هم به جمع امضا کنندگان می پیوندم.
به امید روزی با ایرانی آزاد.