To provide the best experiences, we use technologies like cookies to store and/or access device information. Consenting to these technologies will allow us to process data such as browsing behavior or unique IDs on this site. Not consenting or withdrawing consent, may adversely affect certain features and functions.
The technical storage or access is strictly necessary for the legitimate purpose of enabling the use of a specific service explicitly requested by the subscriber or user, or for the sole purpose of carrying out the transmission of a communication over an electronic communications network.
The technical storage or access is necessary for the legitimate purpose of storing preferences that are not requested by the subscriber or user.
The technical storage or access that is used exclusively for statistical purposes.
The technical storage or access that is used exclusively for anonymous statistical purposes. Without a subpoena, voluntary compliance on the part of your Internet Service Provider, or additional records from a third party, information stored or retrieved for this purpose alone cannot usually be used to identify you.
The technical storage or access is required to create user profiles to send advertising, or to track the user on a website or across several websites for similar marketing purposes.
14 Antworten
درود…
تو
بشو شراب ،
من مست می شوم…
تو بشو ماه
من نیست میشوم…
تو بشو چشمه
من میشم آبِ حیاتِ تو
تو بشو خدای من
من میشم معبد تو
تو بشو دشت
من میشم گلهای وحشی تو
تو بشو خشم
من میشم فریاد تو
تو بشو عریان
من میشم بوسه بر یوست و رگ و سینهی تو
تو بشو سنگ
من میسازمت، مجسمه عریان تو
تو بشو رنگ
من میشم، نقاشِ تصویر زیبای تو
تو بشو حرف
من میشم، شاعر شعرِ وصف حال تو
شاعری بر شما مبارک. از هنرهای دیگر سراغی نمی خواهید بگیرید، استاد؟
با پوزش از جناب معروفی و به قول آقای خمینی :
شاعر اگر حافظ شیرازی است
بافته های من و تو بازی است
فضول الملکوت
ماه و خورشید جفتشون خصلت مردونه ای توشون دیده نمی شه ؟
یک متن نیمه باستانی پیدا کرده ام که متن تو عجیب به آن شباهت دارد. ولی آن متن چهار ستون بلند است. میان کاغذهام بازیابی اش کنم می فرستانم.
مهدی تاجیک
سلام جناب معروفی/.تصویری که از شما در ذهن نشسته است دارای دو بعد است.یکی نشان از یک نویسنده بنام و مقتدر دارد که مشتاقان ادب و فرهنگ فارغ از گرایش های اجتماعی و سیاسی خود ،علاقمند و پی گیر آثار ارزشمند او هستند و عمدتا اگر نقدی هم در کار باشد در همان حوزه بوده و از سوی اهل فن ارایه می شود(حالا سالم یا مغرضانه!!).و اما بعد دیگر ، برخاسته از سابقه و رویکرد سیاسی شما می باشد که در این رابطه چگونگی و وزن انتقادات کاملا متفاوت است و لزوما بستر و فضای جداگانه ای را نیز طلب می کند.حال ممکن است شما از ابعاد شاخص دیگری نیز برخوردار بوده و در صدد ارایه آنها نیز باشید (مانند سرودن شعر و…) و این کاملا طبیعی است اما نکته ای که از نظر من اهمیت دارد این است که گنجاندن مطالب مختلف در زمینه های مختلف در یک جا( مثل وبلاگ کنونی شما ) موجب جذب مخاطب هایی ناهمگون در گرایش ها و حوزه های مختلف و واگرا شده و امکان ایجاد یک محیط سالم و مترقی نقد و نظر را کمرنگ و گاها غیر ممکن می نماید. از این روست که غالبا شاهد نظراتی هستیم که یا تمجید و ستایش محض هستند و یا تکفیر و سخنان سطحی و …
پر گویی مرا می بخشید.پاینده باشید.
آقای آیدین هشترودی،
باور کنید من شاعر نیستم و هرگز نمی توانم شاعر شوم. وبلاگ صفحه ی زندگی روزانه ی من است، اگر وقت کنم گاهی چیزی می نویسم که گم نشود. ممنونم از لطف تان.
“ ما ساده بودیم/ گولمان زدند“.
یکی بود یکی نبود.اون دوردورا یک دختر ی بود که اتفاقا خیلی کوچولو نبود و از این بزرگ بودنش هم خوشحال نبود, و همه امیدش به یک نقطه بود.حالا می تانید تصورش را بکنید چقدر حالش گرفته می شد وقتی روزی صد بار به وبلاگش سرمیزد و از اون نقطه هه اثری نبود.
شاعری ملک شش دانگ کسی نیست . از جنس تملک نیست . از جنس رهایی است . اینجا هم دانشگاه نیست . اینجا خانه خلوت بزمی است که میزبانش کسی است و میهمانانش کسان.
چه بسا داستانهای زیبایی که اخوان به کسشان یکبار هم نگفت و دور ریخت خودش . تعدادی از آنها که مانده غنیمت بزرگی است .
گقتن از لیسانس شاعری و فوق لیسانس نویسندگی کم خنده دار نیست .
وبلاگ نویسی حکایت رندیهایی است که دور از رسمها هوای خاستن دارند.
اینجا قرار بر حضور منتقدان نیست . خصوصی صاحب ویلاگ است .
علامه زاده هنوز که هنوز است جایی برای کامنت ندارد .از ان سو اگر ناسزایی حتی در کامنتی گذاشته شود صاحب وبلاگی هست حتما که پاکش نکند .
حق آدمیزاد است که جاری شود. حیف است مرزبندیهایی , آب روان را پشت سد مرداب کند .
شعر زیبایی هم بود.
با درود.
با سلام بر نویسنده بزرگ ایران جناب معروفی. به آنان که به حقیقت باور دارند می گوئیم: ملت بزرگ ایران با آخوند مخالف است ولی دیگر استفراغ خودش را نمی خورد. این روزها مقداری دولار به جان بیمار…… تزریق شده که نوش جان. ولی آینده ایران در دست هر کس باشد. در دست دزدانی که نسخه غیر تکراری اند نخواهد بود. سلام بر ایران و سلام بر نویسندگان ایران این شمع های روشنائی خانه ایرانیان.