ماه

تو
بشو خورشید،
من ماه می شوم.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

14 Antworten

  1. تو بشو چشمه
    من می‌شم آبِ حیاتِ تو
    تو بشو خدای من
    من می‌شم معبد تو
    تو بشو دشت
    من می‌شم گل‌های وحشی تو
    تو بشو خشم
    من می‌شم فریاد تو
    تو بشو عریان
    من می‌شم بوسه بر یوست و رگ و سینه‌ی تو
    تو بشو سنگ
    من می‌سازمت، مجسمه عریان تو
    تو بشو رنگ
    من می‌شم، نقاشِ‎ تصویر زیبای تو
    تو بشو حرف
    من می‌شم، شاعر شعرِ وصف حال تو

  2. شاعری بر شما مبارک. از هنرهای دیگر سراغی نمی خواهید بگیرید، استاد؟

  3. با پوزش از جناب معروفی و به قول آقای خمینی :
    شاعر اگر حافظ شیرازی است
    بافته های من و تو بازی است
    فضول الملکوت

  4. یک متن نیمه باستانی پیدا کرده ام که متن تو عجیب به آن شباهت دارد. ولی آن متن چهار ستون بلند است. میان کاغذهام بازیابی اش کنم می فرستانم.
    مهدی تاجیک

  5. سلام جناب معروفی/.تصویری که از شما در ذهن نشسته است دارای دو بعد است.یکی نشان از یک نویسنده بنام و مقتدر دارد که مشتاقان ادب و فرهنگ فارغ از گرایش های اجتماعی و سیاسی خود ،علاقمند و پی گیر آثار ارزشمند او هستند و عمدتا اگر نقدی هم در کار باشد در همان حوزه بوده و از سوی اهل فن ارایه می شود(حالا سالم یا مغرضانه!!).و اما بعد دیگر ، برخاسته از سابقه و رویکرد سیاسی شما می باشد که در این رابطه چگونگی و وزن انتقادات کاملا متفاوت است و لزوما بستر و فضای جداگانه ای را نیز طلب می کند.حال ممکن است شما از ابعاد شاخص دیگری نیز برخوردار بوده و در صدد ارایه آنها نیز باشید (مانند سرودن شعر و…) و این کاملا طبیعی است اما نکته ای که از نظر من اهمیت دارد این است که گنجاندن مطالب مختلف در زمینه های مختلف در یک جا( مثل وبلاگ کنونی شما ) موجب جذب مخاطب هایی ناهمگون در گرایش ها و حوزه های مختلف و واگرا شده و امکان ایجاد یک محیط سالم و مترقی نقد و نظر را کمرنگ و گاها غیر ممکن می نماید. از این روست که غالبا شاهد نظراتی هستیم که یا تمجید و ستایش محض هستند و یا تکفیر و سخنان سطحی و …
    پر گویی مرا می بخشید.پاینده باشید.

  6. آقای آیدین هشترودی،
    باور کنید من شاعر نیستم و هرگز نمی توانم شاعر شوم. وبلاگ صفحه ی زندگی روزانه ی من است، اگر وقت کنم گاهی چیزی می نویسم که گم نشود. ممنونم از لطف تان.

  7. یکی بود یکی نبود.اون دوردورا یک دختر ی بود که اتفاقا خیلی کوچولو نبود و از این بزرگ بودنش هم خوشحال نبود, و همه امیدش به یک نقطه بود.حالا می تانید تصورش را بکنید چقدر حالش گرفته می شد وقتی روزی صد بار به وبلاگش سرمیزد و از اون نقطه هه اثری نبود.

  8. شاعری ملک شش دانگ کسی نیست . از جنس تملک نیست . از جنس رهایی است . اینجا هم دانشگاه نیست . اینجا خانه خلوت بزمی است که میزبانش کسی است و میهمانانش کسان.
    چه بسا داستانهای زیبایی که اخوان به کسشان یکبار هم نگفت و دور ریخت خودش . تعدادی از آنها که مانده غنیمت بزرگی است .
    گقتن از لیسانس شاعری و فوق لیسانس نویسندگی کم خنده دار نیست .
    وبلاگ نویسی حکایت رندیهایی است که دور از رسمها هوای خاستن دارند.
    اینجا قرار بر حضور منتقدان نیست . خصوصی صاحب ویلاگ است .
    علامه زاده هنوز که هنوز است جایی برای کامنت ندارد .از ان سو اگر ناسزایی حتی در کامنتی گذاشته شود صاحب وبلاگی هست حتما که پاکش نکند .
    حق آدمیزاد است که جاری شود. حیف است مرزبندیهایی , آب روان را پشت سد مرداب کند .
    شعر زیبایی هم بود.
    با درود.

  9. با سلام بر نویسنده بزرگ ایران جناب معروفی. به آنان که به حقیقت باور دارند می گوئیم: ملت بزرگ ایران با آخوند مخالف است ولی دیگر استفراغ خودش را نمی خورد. این روزها مقداری دولار به جان بیمار…… تزریق شده که نوش جان. ولی آینده ایران در دست هر کس باشد. در دست دزدانی که نسخه غیر تکراری اند نخواهد بود. سلام بر ایران و سلام بر نویسندگان ایران این شمع های روشنائی خانه ایرانیان.