فال

——–

امروز یک پاکت نامه‌ی خیلی کوچولو مثل فال از توی کتابی قدیمی افتاد. برداشتم بازش کردم. روی کاغذ قدیمی زردشده‌ای اندازه‌ی دو انگشت به خط نستعلیق نوشته بود:

بازآ بازآ چو روح در تن بازآ 

چون جان به بدن چو گل به گلشن بازآ

گفتی که چه سان تو زنده‌ای دور از من؟

دور از تو فتاده‌ام به مردن، بازآ

– رضی‌الدین آرتیمانی

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert