شوکران

———

به شدت دلمرده و خسته شده‌ام. تقصیر هیچکس نیست. خودم مقصرم. تاوانش را هم خودم می‌پردازم. سرخوردگی وقتی طول بکشد مثل جنگ ایران و عراق فرسایشی می‌شود، بیهوده و عبث. این که صبح تا شب، شب تا صبح طلوع آفتاب را انتظار بکشی و به جای آفتاب یک توپ آزمایشی تنوره بکشد بیاید یک جای دیگرت را خراب کند؛ آن هم نه به قصد تخریب، بلکه از سر تفنن، از آن نوبرانه‌هایی است که درصد زمینگیر شدنش بیشتر از هر بیماری لاعلاجی می‌شود؛ یکباره آدم می‌بیند دارد زخم بستر می‌گیرد، مثل یک مجروح شیمیایی. و سال و ماهش همینجور زیر آتش توپخانه پرپر می‌شود.

باید جام زهر یا شوکرانش را سرکشید. بعد به داد زخمی‌ها رسید. بعدش البته می‌شود فوتبالیست‌ها را برای بازی دوستانه دعوت کرد. شاید تعامل فرهنگی و اجتماعی هم برای حفظ همسایگی خوب باشد. و شاید در حافظه‌ی زمین بماند که اسم این شوخی بی‌مزه شور زندگی بود.

نه. نمی‌خواهم. و جوری از کادر می‌زنم بیرون که ردی ازم نماند. برای همیشه خدانگهدار.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

11 Antworten

  1. ما همیشه اشتباهی عاشق آدم اشتباهی میشیم… این خاصیت ماهاست. رویا میسازیم و خودمون توی دل رویا زندگی می کنیم و حقیقت آدمهارو نمیبینیم. قول بده قوی باشی. قول بده بهش فکر نکنی. مرثیه ننویسی. تو زنده ای زندگی میسازی. یک ایران آدم دوستت دارن. مرثیه مال مرده هاست! حالا که مرثیه ت هم گفتی، پس خاکش کن! یک روز سیاه بپوش و از فردا صبح زندگی کن. قدر تو خیلی زیاده، خودت حواست نیست خودت حواست به خودت نیست! به دلت نیست! بنداز دور خاطرات رو، خاطره ای اگر ارزش داشته باشه، رنگ زندگی می گیره به خودش، اگر رنگ مرگ گرفت، بندازش دور
    بگرد دوباره، بخند دوباره، ورزش کن مثل اون عکسهاییت که گذاشته بودی، زندگی کن، عاشق باش…

  2. نویسنده محبوبم آقای معروفی خیلی عزیزم سلام اولن چرا فیس بوکتون رو بستین ؟ دومن مگه نمیدونین من با کلمات شما زندگی می کنم ؟ کتابی از شما وجودنداره که نخونده باشم .. و از بین شاهکارهاتون پیکر فرهاد شاهکارتره……فیلم شیدای نوشتن رو هم صدبار دیدم . سومن تا بحال سه بار براتون ای میل دادم جوابمو که ندادین هیچ اقلن رسید ای میلامو هم نگفتین . میدونم سرتون شلوغه ولی اگه کسی شما رو تا حد خدا دوست داشته باشه اون منم.اونوقت اینطوری جوابمو میدین ؟!!! اصلن جواب میدین ؟تابستون که تورنتو بودین شما رو دیدم ولی به دلایلی جلو نیومدم و به اتاوا برگشتم گذاشتم برای بعد.ولی فکر کنم حالا موقعش باشه .آقای معروفی دوست داشتنی من تازه دندانپزشکی رو تموم کردم و کانادا زندگی میکنم .می خواستم با شما درباره موضوعی مهمی حرف بزنم .این موضوع شاید برای شما اصلن جالب نباشه ولی برای من ارزش حیاتی داره . اندازه دوست داشتنتون …اگه موافق باشین من شما رو به شهرمون دعوت کنم مهمون من چندروزی استراحت کنین و جاهای دیدنی کانادا رو نشونتون بدم .اگه وقت ندارین من چندروزی به برلین سفر کنم و شما رو ببینم اجازه میدین ؟ و یک خواهش؟ شماره تلفن یا موبایلتونو به من میدین ؟ قول میدم زیاد وقتتون رو نگیرم ..ببخشین هیجان زده و شلوغ پلوغم.

  3. مرد را اندیشه ای تازه می فریبد
    اندیشه ای که پیدا نیست فرجامش چیست
    صدای دختر در گوشش چون نسیم خوش بهار پیچیده است
    عطر یاس و صدای خنده ی سکر آور دختر
    دختری از سرزمینی دور
    مرد با خواب غریبه ترین است
    با این عشق وحشی چه کند ؟
    صدای دلنواز … خنده های ناز آلوده و مستان
    یاد ان بوسه های دورادور
    لذت دوستت دارم ها
    واینهمه نداشتن ها
    کاش اورا بال و پری بود
    دل گرفته اش عجب بیقراری میکرد

  4. آقای معروفی عزیز من سالها پیش کتاباتون رو خونده بودم ، به طور اتفاقی مستندهای شما رو تو اینترنت پیدا کردم و دیدم . این ماجرا تقریبا مال ده روز پیشه . بعد تو فیس بوک صفحه اتون رو لایک زدم . الان هم کتاب تماما مخصوص رو می خونم و لذت می برم .
    چه خوبه که تو دنیا هنوز آدمهایی مثل شما هستند . نمی دونم شاید چون کمی شبیه پدرم هستید دوستتون دارم . خودم تو غربت زندگی می کنم و چقدر حرفاتون رو درک می کردم .
    حالا ظاهرا تصمیم دارید ننویسید . من چون این چند روز آرشیو شما رو می خوندم دیدم یک بار هم چند سال پیش این تصمیم رو داشتید ولی عملی نشده ، آدمی مثل شما نمی تونه ننویسه من مطمئنم که برمی گردید و دوباره اینجا می نویسید
    چقدر خوشحالم که عباس معروفی هموطن منه ، به امید روزهای بهتر و آرامش برای شما و همه ما

  5. خدانگهدار؟؟؟؟؟؟؟؟
    بعد از مدتی طولانی اومدم اینجا, دوست داشتم دوباره همون باسی پرشور و احساس کنم ولی…
    خدانگهدار؟؟؟؟؟؟؟؟
    ولی من میگم:درود, درود باسی عزیز, بالاخره صبح میشه, ببین نزدیکه!

  6. خدانگهدار؟؟؟؟؟؟؟؟
    بعد از مدتی طولانی اومدم اینجا, دوست داشتم دوباره همون باسی پرشور رو ببینم و حس کنم ولی…
    خدانگهدار؟؟؟؟؟؟؟؟
    ولی من میگم:درود, درود باسی عزیز, بالاخره صبح میشه, ببین نزدیکه! قوی باش

  7. نه! من باور نمی کنم …
    عباس معروفی نمیتونه اینقدر بیی احساس و بی اعتنا به احساسات هوادارانش باشه! عباس معروفی نمی تونه ما رو بیش از این محروم کنه که هستیم! عباس معروفی نمی تونه اینقدر ظالم باشه! نمی تونه! خودش مخالف ظلمه! ستم کشیده … پس نمی تونه …
    آقای معروفی
    خواهش می کنم براتون مهم باشه „بودن“ ما!
    مایی که اگه امثال شما هم بخوان ما رو از خودشون برونن، پس دیگه پیش کی حرف بزنیم؟ اگه شما هم ما رو بایکوت کنین، ما به کی دل خوش کنیم؟
    خواهش می کنم براتون مهم باشه „بودن “ ما!
    مایی که تنهاتون نذاشتیم توی روزای سرد غربت …
    تنهامون نذارین که این رسم جوانمردی نیست! مرام عباس معروفی نیست!

  8. وقتی هنوز میاین و اینجا سر میزنین یعنی دل نکندین از اینجا … یعنی هنوز دلتون میخواد باشین … ما هم ازتون میخوایم باشین … ننوشتن برای اهل قلم یعنی مرگ خاموش! خواهش می کنم زنده بمونین و زندگی کنین … اینو دوستانه و دلسوزانه میخوام ازتون: خودتونو گم نکنین آقای معروفی! عباس عزیز ادبیات ایران!
    بمونید.
    بمونید و خودتونو توی رنجها گم نکنید.
    بمونید و برای خاطر خودتونم شده … بمونید و بنویسید اینجا … ما هم هستیم … کنارتون … نه درمقابلتون! ما رو ببینین! اینجاییم! همینجا … اگه شما بخواین …
    یادتونه اولین روزایی هم که اومدم اینجا همینا رو نوشتم براتون؟؟؟ …
    حتی اگه میخواین یه مدت نفس تازه کنین اما قول بدین که برگردین و اینجا رو متروک نکنین … ما منتظرتونیم.

  9. وقتی هنوز میاین و اینجا سر میزنین یعنی دل نکندین از اینجا … یعنی هنوز دلتون میخواد باشین … ما هم ازتون میخوایم باشین … ننوشتن برای اهل قلم یعنی مرگ خاموش! خواهش می کنم زنده بمونین و زندگی کنین … اینو دوستانه و دلسوزانه میخوام ازتون: خودتونو گم نکنین آقای معروفی! عباس عزیز ادبیات ایران!
    بمونید.
    بمونید و خودتونو توی رنجها گم نکنید.
    دنیا تموم نشده … شما تموم نشدید … خودتونو نبازید …
    بمونید و برای خاطر خودتونم شده … بمونید و بنویسید اینجا … ما هم هستیم … کنارتون … نه درمقابلتون! ما رو ببینین! اینجاییم! همینجا … اگه شما بخواین …
    یادتونه اولین روزایی هم که اومدم اینجا همینا رو نوشتم براتون؟؟؟ …
    گفتین که قهر نیستین آخه!!!
    اگه میخواین کمی نفس تازه کنین اما قول بدین که زود برگردین … ما اینجا منتظرتون می مونیم.

  10. آدم گاهی دلش از ناتوانی خودش میگیره …از اینکه مجبوره جای کسانی زندگی کنه که شاید وجودش ..بودنش حتی برای اونا مهم هم نباشه ..ولی او مثلِ احمقها بارها وبارها و روزها و روزهااین کار رو انجام میده …ودرست زمانی که تمام نیروش رووجمع میکنه که برعلیه همه ی این باورها بجنگه میبینه که تنها مونده …بیکس …بدون اون کسی که به خاطرش خودش رو تا به اینجا کشونده …سعی کرده بر علیه این باورهاا بلند بشه ونوع دیگری از زندگی رو آغاز کنه …خدایا به مایی که سعی کردیم با این تنهاییها ..با این باورهایی غلط بجنگیم کمک کن …به من …به دختر روزهای ابریت و بهِ معروفیهای تنهایت …

  11. سلام آقای معروفی
    کاش هیچ‌وقت احساس تنهایی نکنید. بدونید که هنوز خیلی ها هستن که عاشقانه کارهای شما رو می خونند… و با نوشته هاتون زندگی می کنن. که همیشه به یادتونن.
    دلم خیلی گرفت از حرفاتون.:( امیدوارم بهتر بشید. 🙁
    امیدوارم درک کنید که چه قدر حضورتون برای ما مهمه. که چه قدر از ناراحتی هاتون ناراحت می شیم.
    و با خوشحالی هاتون لبخند می زنیم و شاد می شیم.
    یکی از آرزو هامه بتونم یه روزی خوب بنویسم. نوشتن فوق العاده ست… شما استاد منید.
    کاش توی ایران بودید شاید آرامش و خوشیتون بیش تر بود، سرحال تر بودید. و ما هم از نزدیک باهاتون ملاقات می کردیم.
    حضورتون توی این صفحه یکی از دلخوشی هامه. ایشالا که همیشه اینجا بمونید.
    امیدوارم همیشه آرامش داشته باشید. 🙂
    ———-
    سلام. ممنونم

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert