To provide the best experiences, we use technologies like cookies to store and/or access device information. Consenting to these technologies will allow us to process data such as browsing behavior or unique IDs on this site. Not consenting or withdrawing consent, may adversely affect certain features and functions.
The technical storage or access is strictly necessary for the legitimate purpose of enabling the use of a specific service explicitly requested by the subscriber or user, or for the sole purpose of carrying out the transmission of a communication over an electronic communications network.
The technical storage or access is necessary for the legitimate purpose of storing preferences that are not requested by the subscriber or user.
The technical storage or access that is used exclusively for statistical purposes.
The technical storage or access that is used exclusively for anonymous statistical purposes. Without a subpoena, voluntary compliance on the part of your Internet Service Provider, or additional records from a third party, information stored or retrieved for this purpose alone cannot usually be used to identify you.
The technical storage or access is required to create user profiles to send advertising, or to track the user on a website or across several websites for similar marketing purposes.
108 Antworten
سال نو مبارک.
بهترینها را برایتان آرزو می کنیم.
همیشه باشید.
jenabe maroofie aziz, ba arezoohaye khoob, sale jadidetoon mobarak
سلام … عید شما مبارک و خجسته … امیدوارم زودتر بستری فراهم شود تا ما شاهد حضور شما در وطن خودمان باشیم … به امید سالی بهتر …
ما که قبلهی عالم باشیم، این عید باستانی جلالی نوروزیه را به شما که ولیعهد خودمان باشید خجستهباد میگوییم. تیلیفون کردیم به زاویهیتان. حرمنشینان گفتند رفتهاید هواخوری! حالا اینجا مینویسم که سال نوتان مبارک. یادتان نرود سری به دیوانخانهی مبارکه بزنید. ما منتظر شما میمانیم!
——————————————–
قبله ی عالم سلامت
الساعه که جماعت آلمانی آمده بودند دستبوس مقام ولایتعهدی، رفتند و ما آسوده می خواهیم قدری لم بدهیم اسمان را نگاه کنیم و دعا بخوانیم و به جان قبله ی عالم فوت کنیم.
ولیعهد بارگاه ملکوت
بیادتان هستم و سال خوبی برایتان ارزومندم… سالی که غم گدایی کند و عشق فرمانروایی.
…
پنجره امّا
هم از آنگونه – سر در کار خود –
بر بسته دارد لب
چون گل نشکفتهی لبخند
رشتهرشته بذر مرواریدش اندر کام.
لیک امّید من
از هزاران روزن او
صبح پاک تازهرو را میدهد پیغام…
شبانه (احمد شاملو)
جناب معروفی
عید شما مبارک
با آرزوی تندرستی و سرفرازی
سلام استاد
سال نو تان مبارک باشد!
هر چند …..
بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن
رسید باد صبا غنچه در هواداری
ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن
طریق صدق بیاموز از آب صافی دل
به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن
ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر
شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن
عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد
به عینه دل و دین می برد به وجه حسن
صفیر بلبل شوریده و نفیر هزار
برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن
حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو
به قول حافظ و فتوی پیر صاحب فن
شاد باشید و موفق „بمانید!“
( ترجمه ی شعری از قباد) به عباس معروفی
×××××
دل من
کشوری کوچک است
نه پرچمی دارد
نه مرز
نه سرباز
با این حال
نه هیتلر می تواند اشغالش کند
نه تاریکی
نه خزان
دل من
مقهور برق چشم های تو
بدون تیراندازی
بی خونریزی
تحت تصرف عشق درمی آید!
×××××
عیدت مبارک وطن در تبعید.
سلام آقای معروفی عزیز
بهاری دیگر آمد و شادی نو شدن ِ طبیعت ، شوری دوباره در دل ها آفریده . سال نو را به شما و عزیزانتان شادباش می گویم و قسمتی از شعر حافظ را برایتان انتخاب کرده ام که امیدوارم به عنوان هدیه ی نوروزی از من بپذیرید .
عشقت نه سَرسَری است که از سَر به در شود
مِهرت نه عارضی ست که جای دگر شود .
عشق تو در وجودم و مهر تو از دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در شود !
دردی است درد ِ عشق ، که اندر علاج آن
هر چند بیش سعی کنی بیشتر شود .
…
پرستو
گلها جواب زمین اند به سلام آفتاب
نه زمستانی باش که بلرزانی
نه تابستانی که بسوزانی
بهاری باش تا برویانی
.
.
.
سال نو مبارک
نو بهار است در ان کوش که خوشدل باشی.
همه بهار تقدیم تو باد وقتی صادقانه قلبت را می نهی و دل می بازی .
به انتظار یک فوت تمام مخصوص موسیقی نشسته ام، باد بهاری می آوردش یا نسیم صبا؟
دو نوبت نامه الکترونیک ارسال کرده ایم، رویت شد؟
روزهای سال نو به شادی،
ارادت تماما مخصوص.
میلاد ِ بهار مبارک
حافظ چند ساله شد؟
.
جای شما امسال هم خالی بود
…
پ.ن:
استاد خوبم
با اجازه ی شما ،آثارتون رو (را !) برای موضوع تحقیق دانشگاه انتخاب کردم
و در یک سزی مواردِ جزیی به کمک شما نیاز پیدا کردم
اما متأسفانه آدرس ِ پست ِ الکترنیک ِ شخصی شما از لیست آدرس های من پاک شده
و هر چه کردم نتونستم دوباره به اون دست پیدا کنم
سپاسگذار می شم اگر آدرس ِ پست ِ الکترونیک خودتون رو برای من بنویسید
با سپاس فراوان
ترنج
[email protected]
با درود و سلام امیدوارم سال جدید یادش باشد کمی آسایش و آرامش بیاورد. سالی باشد که عید بشود و عیدی مبارک باشد
salam aghaye maroufie aziz
omadane bahar mobarak.omidvaram hameye faslaye zendegitoon bahar bashe.sabz va por bar.baratoon mail ferestade boodam fekr konam dastetoon nareside bashe.
sepideh
چقدر دنیا بد میگذرد، تو آن طرف دنیا، ما این طرف دنیا و بهار چه غمزده از دیار ما میرسد به دیار شما.
وقتی یار در غربت است وطن ما هم مثل غربت است و بهار همچون تمامی فصلها بی صدا میگذرد.
دلم گرفته ، دلم برای یک کاسه محبت ضعف میرود.
نوروز دلگیرم بر شما مبارک نباشد اما روزگار بر شما خوش و خرم. سبز و آفتابی باشی باسی عزیز من.
واقعا سمفونی مردگان چیست؟ یعنی همان سمفونی است که من را دو هفته ی تمام مجبور کرد که حرف نزنم و مرتب به خانواده ی خودمان فکر کنم که چرا آنقدر به خانواده ی ما و زندگی ما شبیه .
جناب آقای عباس معروفی امیدوارم بنویسی تا وقتی که زنده ای و حتی وقتی که مردی این توانایی رو داشته باشی که دوباره بنویسی.
به وبلایگ من هم سری بزنید و از نقد شما در مورد داستانهایم مرا سر افراز می کنید و بر تاثیر نوشتن من می افزایید.
سلام و خسته نباشید به عباس معروفی
سال نو بر شما مبارک باشدو سالهای خوبی را بگذرانید . من مجید بهشتی از همکلاسیهای دانشکده هنر های دراماتیک هستم و وقتی سایت شما را دیدم لذت بردم از لندن مه الود و غم زده برایت می نویسم
مو فق باشید .
درود استاد گران ارج.
سال نو وبها ر نو مبارکت باد!
همیشه سبزوشکوفا بمانید
آقای معروفی زود به زود بنویسید … من بی تاب نوشتن های شمام
سلام رفیق
نبودن سر سفره هفت سین، توی لحظه تحویل سال، درست روی خاک مملکت خودت، گلویت را آنقدر فشار می دهد که آخرین اشک های ریخته نشده ات هم بزند بیرون. کاش یک روز برسد که همه توی سرزمین خودمان باشیم موقع تحویل سال.
🙂
عباس نازنین، سال نوی خیلی خیلی خوبای برای خودت و عزیزانات آرزو میکنم. به امید ایام بهتر عزیز من.
آقای معروفی عزیز با اجازه شما یک شعر زیبایتان را در بلاگم گذاشتم(بوی آبی لاجورد) اسم بلاگ شما در ملکوت را هم نوشتم.
امیدوارم دلگیر نشوید اما این شعر اینقدر زیباست و حال اکنون من را میگوید که نتوانستم از ان بگذرم . البته اگر مجاز نستم بگویید حتما برش می دارم.
ممنون از همه نوشته های زیبا.
چرا مادری را به مرد نمی دهی؟!
کودکی اگردر وجود مرد جان می گرفت
شاید اینقدر سنگدل نبود.
یوگنی یفتو شنکر
آقای معروفی مهربان سال نو مبارک
آقای معروفی عزیز
خانه نمی کند آزادی در این جا چون سال هاست که رفته است ،کوچ کرده ومن تازگی ها به این یقین تلخ رسیده ام که انگار خودمان این طور می خواهیم این مردم خودشان گریزان از آزادی اند ووای وافسوس بر ما .
سالت خوش باد ومباد که دلتنگ خانه باشی که خانه دیگر جایی برای ماندن نیست .سالت خوش باد ومباد که اندوهی به گوشه ی دل نازکت بخزد وبه حافظ گوش کن که هنگام تحویل سال گفت :
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی ودانش همین گناهت بس
سال خوشی را برایتان آرزومندم
عصبانی شدید از کامنتهای قبلی من، نمیدانم چرا ولی من قصد اهانت یا تمسخر نداشتم.
به هر ترتیب، سال نو مبارک.
درود .
به نوروز دگر هنگام دیدار / به آیین دگر گردی پدیدار …
بدرود .
همچو عباس که معروف شده رفت
شده ایم معروف مانده اینجا که مپرس
سلام
سال نو را خدمت استاد ارجمند و نویسنده ی توانای کشورمان تبریک می گویم.
آقای معروفی عزیز سال خوبی را برایتان ارزو می کنم. شاد و تندرست باشید و ایام به کام
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
آخر اسفند نردههای پل را رنگ تازه میزنند، خیابانها را خطکشی میکنند.
و تو میآیی، روی خطکشی خیابان راه میروی. دستهات را به نردهها میگیری و از روی پل به کارون نگاه میکنی.
به آسیابها که رسیدی پپپت را روشن میکنی و در آرامش به صدای آبشارها گوش میکنی.
زمزمهکنان از کوچههای قدیمی این شهر عبور میکنی و…
تو میآیی
معروفی نازنینم !
نوروز بر شما و خانواده ی محترمتان مبارک… امید دارم که امسال سال رهایی باشد تا به خانه برگردی و باز هم برای بچه های ایران روی صفحه کاغذ سفید کاهی روزنامه و مجله بنویسی تا ما هم سر شوق بیایم از بوی مواد چاپی و خواندن و بو کشیدن چندین و چند باره ی معروفی – معروفی بزرگ… مست شویم
امسال شاید سال روشنی باشد ؟ نمی دانم ؟!
انگار من هر بار که می آیم باید بپرسم که تماما مخصوص کی از راه می رسد ؟ دلم ترکید…
زنده باشید و ژر از واژه
سلام
خوبی؟
سال نو مبارک
امیدوارم سال خوبی داشته باشی
پر از موفقیت
منتظرتم
چه سالی!
چه شروعی!
داوود اسدی هم رفت, سه روز بود سال نو شده بود, فقط سه ماه کودکش رو دید…همیشه آرام بود و گوشه نشین, حالا آرام تر شده…
فلسفه این آمد و رفت ها چیه…
خرابم استاد…
آقای معروفی همین امروز قسمتی از سمفونی مردگان را توی وبلاگم گذاشتم و فکر کردم هیچ راهی نیست که از شما اجازه بگیرم
اگر چه کمی دیر شده اما اگر بفرمائید از وبلاگم حذفش می کنم
با تمام وجود آرزوی بهترین ها را برایتان دارم
عباس جان سلام.
روز وقتی با خورشید خانوم خودشو مهمون اطاقم میکنه، یاد عید تو دلم روشن میشه.
دلت مانند روز آفتابی امروز همیشه روشن باد.
با اجازه ات کلیپی ساختم که در وبلاگ جدیدم میشه اونو دید.
امید که ازش خوشت بیاد.
http://saidazberlin.de/reshteye%20tasbih.wmv
آرزوی دلی بهاری و خجسته برایت دارم.
سعید از برلین.
امسال برای اولین بار بعد از ۲۳ بهار… لحظه ی تحویل سال از سفره جا ماندم… نفهمیدم کی سال تحویل شد… نشد برات آرزو کنم… مثل گذشته… و من این را به فال نیک می گیرم… یعنی تو دیگر به آرزو نیاز نداری… و به زودی…آرزو آینه می شود…. میان دست های من و تو در آینه می خندی… بهار شد و حالا تاریخ نرگسی من می گوید که ماه هاست از تو بی خبرم…
اصلا مرا یادت هست؟
سال نو مبارک همیشه بهار من
چقدر طول میکشد تا بهارمان بهاری شود؟!
نو ترین سال را برایتان آرزومندم.
استاد عزیز جات خیلی خالیه. عید ایرانی هم مثل چیزای دیگمون یه جوره دیگه شده. به قول بامداد شاعر سال نو دیگه داره بی چلچله, بی ماهی سرخ , بی… میاد.
سلام آقای معروفی
سال نو بر شما و خانواده ی محترمتان مبارک.
دوباره مزاحم شدم بابت تبدیل کردن کتاب „فریدون سه پسر داشت“ به فایل جاوا برای خواندن بر روی موبایل. قبلا توضیح دادم در موردش. اما نمی دانم چرا جوابم را ندادید. ممنون می شوم اگر گوشه ی چشمی هم به حقیر بیندازید و مرا از بلاتکلیفی رها کنید.
منتظرتان هستم.
دوستدار شما و آثار ارزشمندتان: حسین لیستی
سلام آقای معروفی
فرا رسیدن سال نو رو تبریک می گم
امیدوارم که سال خوبی در پیش داشته باشید
سال نو مبارک
درود و شادباش سال تازه ی خورشیدی به رفیق همیشگی…آخرین چریک با شعری دیگر به روز است..نص صریح قانون…یا حق
سلام آقای معروفی !
با اینکه دیره ولی منم عید رو به شما تبریک میگم !امیدارم سال خوب وخوشی داشته باشید
به راستی صلت کدام قصیده ای ای غزل؟
بهارتان مبارک.
نوروزتان مبارک آقای معروفی عزیز.
سلام پدر عزیز
سال برایم تحویل نشده، صدایتان را نشنیدم، پیدایتان نمی کنم نه با تلفن، نه با ایمیل!
مصاحبه تان با بهروز حشمت را که شنیدم، مطمئن شدم که در سفرید، و از مصاحبه با علی نصیر هم فهمیدم که از اتریش برگشتید. تلفن کتابفروشی هم جواب نمی دهد و فکر می کنم، برلینی ها به علت تعطیلات نوروزی قرار نیست کتاب بخوانند و به جایش کباب می خورند؛ کبابی حافظ، کبابی خیام مهمترین اماکن فرهنگی شهر ما هستند.
سال خوبی برایتان آرزو می کنم؛ امسال به برلین که آمدم می خواهم چند روزی کتاب بفروشم؛ خودم. صحافی هم یادم نرفته؛ این اشک لامصب، باز حلقه زد، چرایش را پدر می داند.
با مهر
پیام
——————————————-
پیام من!
عزیزم
دلتنگ تو گاهی به کلمات طنزآلودت فکر می کنم و لبخند می زنم.
جای تو همیشه در خانه ی من خالی ست.
نم اشکی همیشه گوشه ی چشم می ماند برای وقت دلتنگی.
با این حال
خوشحالم که کم نمی آوری، می خوانی و بر می شوی از حاشیه، و تو از معدود کسانی هستی که با درایت و قابلیت به قله ای که می خواهی، خواهی رسید.
ولی نگاهت به قله ی بعدی است.
قله ها تا آسمان سر می کشند.
دلم می خواهد مثل عقاب پر بکشی.
آره.
تو کلاغ نیستی،
عقاب من!
عباس معروفی
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک / چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد . سال نو مبارک .
آقای معروفی عزیز سلام
چند روز پیش رفته بودم به خیابانهای این شهر مرگ زده که به دوستم چند کتاب امانت بدهم. کتاب „موسیقی آب گرم“ از بوکوفسکی و „توپ مرواری“ صادق هدایت و کتاب „پیکر فرهاد“. داشتم کنار یک کتاب فروشی با دوستم صحبت میکردم که صدایی گفت: بیا سوار شو. برگشتم وبه موجود سیاه پوشی که ارث پدریش را از من طلب کار بود گفتم: بله؟ گفت حرف اضافه نزن سوار شو. و هلم داد داخل ماشین.
آقای معروفی عزیز من را دو روز در زندان! و نه بازداشتگاه موقت، دو روز در زندان کنار دو قاچاقچی مواد مخدر و یک دزد نگه داشتند با اتفاق چند دختر دیگر مثل خودم.جرم من آنطور که در تعهد نامه ام ذکر شده بد حجابی است ،شامل مانتوی کوتاه(که تا روی زانویم بود!!!) و شاید(!) کمی تنگ !!!!! حقیقت است! آقای قاضی محترم نمی توانست تصمیم بگبرد که لباس من تنگ هست یا نه! پس نوشت شاید.
آقای معروفی عزیز به من گفتند که فاحشه هستم و من و امثال من هستیم که جامعه را به گند کشیده ایم و امنیت اخلاقی مردم را از بین برده ایم.
حقیقت اینست که من تاوان ذهن کثیف کسانی را پس میدهم که حالا سوار گرده ی این مردمند. خانه ی عفاف(!) میسازند که هر کس با اجازه ی شرعی هر غلطی خواست بکند و من پوشیده در لباس امنیت میدزدم از چشمان دریده ی چند چشم چران. زندگی من به چشم این جماعت کم از خرید و فروش مواد و دزدی نیست. در ماشین جمع آوری دزدان عفاف جمعی! زنی که به بهشتی بودنش خیلی مطمئن بود یک بند میگفت: فاحشه ی بی آبرو،بی پدر مادر،کثافت هرزه! کتابها را از دستم گرفت و پاره کرد . دلم هزار تکه شد.
آقای معروفی عزیز من فا حشه نیستم اگر بدنم را زیر لایه های کفن سیاه قایم نمی کنم. فاحشه نیستم اگر از دختر بودنم شرمسار نیستم . هرزه نیستم اگر در اندامم حسی از آلودگی ندارم و میدانم دختر معجزه زیبای ست در دستان آفرینش. اقای معروفی عزیزمن فاحشه ام اگر تمجید زیبایی ام مرا شاد میکند؟ من هرزه ام اگر لباس زیبایی بپوشم که از پوشیدنش لذت میبرم؟آیا نقاشی که زیبایی استعداد و تخیلش را روی بوم به نمایش در می آورد و از زیبایی هنرش و تمجید دیگران لذت میبرد فاحشه است؟یا شادی نویسنده از زیبایی واژه هایش از او فاحشه میسازد؟ اقای معروفی به چشم این جلادان هر زیبایی جرم است! کتاب های زیبا را توقیف می کنند و سایت های زیبا را فیلتر و آدمهای زیبا را به زندان می اندازند. آقای معروفی عزیز جرم شما نوشتن نبود زیبا نوشتن بود جرم آقای گنجی هم زیبا زنده بودن. جرم یک نوازنده که کنسرتش را با چماق به هم میریزند زیبا نواختن!
همین خدایی که این جلادان مرا از او میترسانند که از موهایم آویزانم خواهدد کرد و در دوزخش سرب داغ در چشمانم خواهد ریخت اگر اینچنین زشت و تاریک بود این همه گل نمی آفرید تا زیباییشان را تحسین کنیم.
/ایا خدا که این همه زیباست نیا فریدتمان تا زیباییش را ستایش کنیم؟ اگر از ستایش ما شاد میشود و اگر زیبایی را دوست داردو این همه زیبایی که به چشمهای آفرینش ریخته،آیا او را نیز فاحشه خواهد کرد؟
زیر فریاد های جلادان زیبایی که نمیدانم به کدام جهنم تهدیدم میکردند فکر کردم اگر زیبایی و لذت از آن جرم و فاحشه گری باشد جهان فاحشه خوانه ای بزرگ است. هر گوشه که نگاه کنی زیبایی به شکلی خودش را به رخت می کشد و وادارت می کند مجیزش را بگویی.
ببخشید نمی خواستم حال نوروزی شما را هم خراب کنم اما دیگر به که بگویم به کجا بگویم؟ آخر هموطن من همین جلادهای قلدر هستند! من برای که گریه کنم؟ برای کدام وطن؟
ببخشید نمی خواستم حال نوروزی شما را هم خراب کنم اما دیگر به که بگویم به کجا بگویم؟ آخر هموطن من همین جلادهای قلدر هستند! من برای که گریه کنم؟ برای کدام وطن؟
یسلام سلام درود درود بر شما آقای عباس معروفی ..من خیلی خیلی خوشحالم که شما رو گیر آوردم .بابا دلمون برای شما شده مثل دل گنجیشککی که منتظر مادرش توی آشیون ی پر از تیغ وسیم خاردار گیر کرده .آقای معروفی من از اون موقع که شما مدیر ومسوول دنیای سخن بودید با شما آشنا بودم .تمام شماره های اون مجله واقعن تک وبرتر رو میخریدم ونگه میداشتم وبا ذوق واشتیاق خیلی زیادی می خوندم در ضمن من جز انجمن روزنامه نگاران جوان بودم که در زمان ملا ناطق نوری ایجاد شد ودر زمان ملا خاتمی خانه ی روزنامه نگاران جوان به توسط مدیر ومسول خودش یعنی(جناب آقای ؟؟زایری ) با کلک ونیرنگ بسته شد البته بودجه رو کم آوردن.
جناب معروفی نمی دونید چقدر خوشحالم که اسم شما رو توی اینترنت دیدم .چی بگم که نمی تونم وصفش کنم .
یادش بخیر دنیای سخن که واقعا دنیای سخن بود . شما رفتید واز این حماقت بازار راحت شدید .نمی خوام آه وناله کنم ولی شما بگو مگه توی این کشور نحس شده کار دیگه ای هم میشه کرد.
آقای معروفی شما مایه ی افتخار این مملکت هستید . ولی خاک بر سر اونهایی که شما رو درک نکردند وبا اون دادگاه کذایی شما رو از کشور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بگذریم من از داخل کشور چند کتاب شما از جمله همین سمفونی مردگان وتبل بزرگ زیر پای چپ رو داشتم اما به دلایل ؟؟؟مجبور به فروش ان شدم
حالا بگید ۱- ما چطور کتاب شما رو از هر یک که میتونید تهیه کنیم .
۲- توی این وانفسا ی فرهنگی چه کاری برای این کشور میشه کرد ؟
آقای معروفی من میدونم شما از دلسوختگان این مملکت ناسپاس هستید .برای همین خبری براتون دارم .شما بگید با این خبر چه باید کرد؟؟؟؟
متاسفانه دارند (همونها که خودتون میدونید ) کاری میکنند که بچه های مردم از همون دوره ی ابتدایی بی سواد بار بیان ووقتی هم بزرگتر شدند با همون بی سوادی دیگه سر از کار این فلان فلان شده ها در نیارن ؟؟میدونید بچه ای که کلاس پنجم ابتدایی است نمی تونه از روی کتاب رو خوانی کنه . یادم هست در سال گذشته دانش آموزانی توی این مملکت قبول شدنند که هر یک توی ۶ درس صفر شده بودنند . خدا شاهد است که این مسایل هداف دار است وعد ه ای میخواهند ضربه به ریشه ی این فرهنگ وهنر پاک بزنند
آقای معروفی نمی دونید چه اتفاقی داره می افته ..دارند معلم را بی انگیزه میکنند شما بگو ؟؟/شما برو وفکری کن وبه ما وهمه بگو در رابطه با این خیانت ملی چه باید کرد .
از رویت شما (دیدن مجازی ) خیلی خوشحال شدم
نوروز شما هم فرخنده وآباد وآزاد باد
با من حتما در ارتباط باش خیلی عزیزی عزیز دور از وطن
—————————————-
دوست گرامی،
شما منو با شاهرخ تویسرکانی عوضی نگرفته اید؟
یا با جواد معروفی که سمفونی پنج بتهوون را ساخته؟
یا با نمی دونم کی!
به هر حال هنوز کتاب طبل بزرگ زیر پای چپ تا به حال چاپ و منتشر نشده شاد باشید
دیر رسیدم. اما آرزوی دل خوش و سلامتی برایتان را تازه از آب گرفته ام. تا دو سه هفته دیگر که بیایم کنارتان تازه می مانم. سلام استاد. رسیدن بهار بر شما مبارک.
باسی عزیز
روزی تو باز خواهی گشت
روزی که شبیه امروز نیست
اینجا سرد است
تو که بیایی هر روز نوروزست
نوروز با تو روز آزادی است
زنده می مانم تا بازگشتت را ببینم
—————————————-
سلام
مرسی از لطف و مهرت
شاد و سلامت و سربلند می خواهمت
باسی
سال نو مبارک.
سال نو مبارک.
نوروز مبارک. به امید سالی سرشار از نوشتن و رویش.
سلام.یادمه یه جایی گفته بودید „سمفونی مردگان“بهترین رمان بعد از انقلابه.با این حرفتون مخالفم.شاید گردش زمانی توی این رمان خوب باشه.ولی چیزی که برای من بیشتر ارزش داره محتوا و درون مایه مارکسیتی این داستانه که یه جورایی انگار مانفیستشه.راستش من با این رمانای ایدولوژی اصلا نمی تونم کنار بیامچقدرم خوب نیما رو منصوب به خودتون کردید!.مثل همون قضیه زنه تو رمان „پیکر فرهاد“تون_که قرار بود زن اثیری بوف کور باشه_ که قضای نذری می خوره و همه چیز درست میشه!
http://www.veraje-tanha.blogfa.com
—————————————-
لطفاً مستند حرف بزنید.
نقل قول دروغ از یک نویسنده، آن هم در پنجره ی خودش!
واقعاً که…
با اینهمه امیدوارم شما بهترین رمان بعد از انقلاب را با همان نشانی هایی که می دهید، بنویسید.
ویادتان باشد اگر چنین کردید، درباره ی رمان خودتان قضاوت نکنید.
بگذارید دیگران بگویند.
در ضمن، منسوب را اینجوری می نویسند.
سال نو مبارک عزیز
جناب معروفی عید نوروز بر شما مبارک ممنون از تئوریهایی که بغل وبلاگتون برای تمرین نوشتن گذاشتید ….این ها مثل چراع راه درست رو به آدم نشون میدهند…سالی پربار و موفق داشته باشید
سلام اقای معروفی…
سال نو مبارک… سال خوبی داشته باشید شاعر عاشقانه هایی که با خوندنشون عاشق تر می شم:)
سلام
از زمانیکه به ترک خاک اینترنت مجبورم کردند چند ماهی میگذره و لابدشما هم اصلا منو یادت نمیاد.
به هر حال عیدت مبارک عمو عباس.
سلام آقای معروفی
نوروز مبارک
دو روزیست که نوروزم کش آمده همچون عسل
چون پیکر فرهاد در دستانم است
باسی را هم فهمیدم آخر
ممنون که جوابم را ندادید و گذاشتید این ذهن زنگارگرفته خود بیابد پاسخ سوالش را
آویشن
سلام استاد
دستی به قلم برده ام و چشم به راه نظرت و راهنماییت هستم.
همیشه بیادتان هستم ..
با آرزوی بهترینها در سال جدید …
برایتان اوستا ..
سال نو مبارک ،
بد نیست که سری هم به وبلاگ گودو بزنید .
ارادتمند : گودو
با سلام و عرض تبریک سال نو خدمت شما آقای معروفی
وبلاگ “ ترانه بازی “ با انتشار مصاحبه ی اختصاصی با شاعر عزیز اردلان سرفراز به روز شد
شاد باشید
http://taranehbazi.blogfa.com
تازگی ها همه چیز را سیاه می بینم !!
من سیاهم، سیاه می بینم *** دائما اشتباه می بینم
خنده در گوش بنده چون گریه *** ناله را قاه قاه می بینم
پیرزن های کوچه مان را هم *** دختر پادشاه می بینم
ظهر ها در نماز شب،غرقم *** نیمه شب را پگاه می بینم
خانه ی امن من سرِ صخره ست *** دشت را پرتگاه می بینم
هر کجا بیوه ی مسلمانی ست *** باب عقد و نکاح می بینم!
لطفا ادامه این شعر طنز را بخوانید.
بادرود فراوان
سال نو را به شماتبریک گفته امیداست سالی همراه با خوشی و سلامتی باشد
سلام آقای معروفی
بهار که آمده چرا روز , نو نیست؟
به امید روز های نو برایمان .
بهار مبارک.
„سمفونی مردگان“ و „سال بلوا“ به شدت من رو تحت تاثیر قرار داد .به آیدا فکر می کنم که سوخت و آیدا هایی که می سوزند .به آیدین که ذهنش سوخت . به اورهان که سوخته بود .
آقای معروفی عزیز
برایتان شادی و سلامتی آرزو می کنم. ممنون.
سلام جناب معروفی
سال نو مبارک.
رمان سمفونی مردگان را خوانده ام. نیم گویم یک شاهکار است اما برا ی منی که در انتخاب کتاب اینهمه وسواس به خرج می دهم، زیبا بود. ایدین را تا ته داستان دنبال کردم و برای اش گریستم.
می خواهم به طور جدی داستان نویسی را شروع کنم. ایا غیر از این نوشته های این گوشه و درس هایتان ابزار دیگری سراغ دارید برای یادگیری ام؟ از تجربیاتتان استفاده خواهم کرد.
عرض سلام و احترام خدمت جناب معروفی دارم و سال نو را تبریک عرض می دارم.
موفق باشید و همیشه سبز و خرم…
سلام چقدر جهان کوچک است که در کلمه ای می گنجد وصدا گاه از کلمه بیرون می رود ودر عصر ها پیش می رود …امید وارم شعر ونام ومان در جهان باشد ودر جان…مانا باشی …سال نو مبارک
یادی از پیکر فرهاد کردیم
سال نو مبارک
البته با تاخیر
جان بهروز کریمى زاده در خطر است
شهر کرمون…………… هی باسی……………………..هی باسی…………دلم گرفته…………………اینجا زیادی سال نو نیست…………
سلام بر شما
سال نو مبارک
سبز باشید.
سلام آقای معروفی عزیز
سال نو شما شاد و پر از مهر
امیدوارم امسال بشود که بازگریدید و همه بزرگان بازگردند و آزادانه بنشینیم و…(آرزو بر جوانان عیب نیست 🙂 )
راستی. این آثار عباس کیارستمی را دیده و خوانده اید؟ به خصوص این آخری“سعدی به روایت کیارستمی؟ خیلی دوست دارم نظر شما را در این رابطه بدانم. اگر حتی کوتاه و خصوصی هم برایم بگویید بی حد متشکر خواهم بود.
درود بر شما
——————————-
من عکس های کیارستمی را دوست دارم.
با دریچه ی دوربینش زیبا می بیند.
سازمان معلمان ایران سال نو را به شما تبریک می گوید.
پیروز و پایدار باشید.
http://WWW.SMIEDU.BLOGFA.COM
HAPPY NEW YEAR.
WITH THE BEST
WISHES&TIMES
FOR YOU
AND
YOUR FAMILY.
درود بر شما جناب معروفی
نوروز خجسته باد. من بدبختانه با ادبیات و تاریخ کشورم آشنایی و دوستی چندانی ندارم. نمی خواهم این کوتاهی و کمبود را گردن آموزش و پرورش یا دانشگاه بیاندازم. اما آنها هم بی تاثیر نبودند. دو کتاب „سمفونی مردگان“ و „سال بلوا“ را به تازگی خواندم. ستایش برانگیز و آموزنده بود. با تمام زیبایی نوشتار و شیوایی بیان. تنها یک بار به هنگام انتشار گردون به دفتر شما آمدم تا بپرسم در برابر فرهنگ خواران و فرهنگ ستیزانی که بر شما می تازند چه می کنید. من که بهره ای از ادبیات و نو و کهن نبرده بودم.به هر حال تندرست، سربلند و شاد باشید
روایت های گوناگونیاین جا برپاست. عده ای می گویند که کیارستمی زخم بر تن کم رمق ادبیات می زند و کارهایش ویران کردن بازمانده های شکوه و بزرگی این ادبیات است. عده ای اورا می ستایند که با استفاده از نامش بسیاری از کسانی را به سمت ادبیات کلاسیک باز می کشاند که مدت هاست با کتاب بیگانه شده اند.
من هم عاشق عکس های کیارستمی ام. خودم هم فرصتی که دست می دهد عکاسی می کنم و لمس می کنم دریچه نگاهش را. اما این جا هم باز خود داستانی است، یک مثال: استاد شجریان که بزرگ موسیقی سنتی ماست، نوازنده ماهری ست در سنتور و خطاط برجسته ای نیز هم..اما نه می نویسد این جا و آن جا و نه می نوازد در اجراها و می گوید بزرگان هستند که..می خواهم بگویم آیا فردی چون کیارستمی، بگوییم خداوندگار سینما و عکس، که من خود بی حد در این هنرها می پسندمش، بایست به خاطر شهرتش به یاری نامش، به هر وادی سر بکشد و در هر فضایی هنرنمایی کند؟ اصلا شاید سواد من و دانش من کم باشد و هنر ادبی اش را ندیده باشم، برای همین نظر شما را پرسیدم! به هر حال پاسختان را پیچیده در همان جمله کوتاه حس کردم، اما آیا ادبیات این همه بی کس مانده؟ کاش من در اشتباه باشم و همه این ها خدمت به ادبیات باشد!کاش مرا کسی بیدار کند! نام یا به قول فرنگیان „برند“، می ترسم این نام به ادبیا بکشاند خیلی ها را اما برای تا همیشه هم پس بزند! کاش این گونه نباشد….همه این حرف ها برای این است که نگرانم، حرفه من ادبیات نیست، این جا نقدها هم شده کاسب کارانه، کاش این کتاب های روایتی به دستتان برسد و بخوانید و نقدی بر آن ها بنویسید…پراکنده گویی هایم راببخشید.. درود
با درود و شاد باش سال تازه به خالق سمفونی مردگان
فرصتی دست داد به همراه همسرم سری به سنگسر بزنیم و باز خوانی فکری سال بلوا و دیدن منزل پدری محمد بکوتن و ارزوی شاد کامی برای شما
و در ارزوی اینکه فریدون سه پسر داشت شما روزی به خواندنش نایل شوم
۴ فصلتان برابر
شاد زی
یا حق
سلام و سال نو مبارک .
اول اینکه از نوشته „ویدا“ خیلی غمگین شدم ….
دوم اینکه آقای معروفی عزیز
چقدر دیر به دیر آپدیت میکنی .
همش میام اینجا سر میزنم امان از یه شعر …. یه نوشته !
بساز مارو
سلام
سال نو به رسم همه مبارک
استاد وجود پیرمردی به همراه پسر کوچکی به نام باسی که ظاهرا خودتان هستید.در داستان هایتان دلیل خاصی داره؟
از خاطره ای مییاد؟
امضای شماست؟
یا…
مشتاقانه منتظر جوابتان هستم.
یک دسته گل سلام ارزانیتان عمری که بود به کام ارزانیتان
جناب اقای معروفی من سالها ی گذشته به دنبال شما می گشتم و هم اینک که شما را یافته ام بسیار خوشحالم شهر من قم است که میدانم شما از ان خوشتان نمی اید ولی ما چه گناهی کرده ایم که ادبیات داستانی این شهر ویران است نباید ایا امثال شما هوای ما را هم داشته باشید ؟ما به راهنمایی های تان نیاز داریم سال بلوا را خواندم پیکر فرهادرا هم مجموعه ی دریاروندگان را هم اما به دنبال یک اثر بودم که استادم گفته بود شما ان را نوشته اید :نام تمام مردگان یحیی است میخاستم بدانم این کتاب اصلا وجود دارد که برای شما باشد یا…..راستی به وبلاگ ما هم اگر میسر است سری بزنید ممنون از همه ی لطفتان
——————————-
سلام
مرسی از لطف شما.
رمان „نام تمام مردگان یحیاست“ کار من است، چند کپی از آن در دست برخی دوستان هست، ولی هنوز چاپ نشده.
جوانمرگ شد.
عباس معروفی
با آرزوی سالی خوش برای استاد “ معروفی “ گرامی.
خرد نگهدارتان باد
شاد باش و دیر زی
سلام ،عید تون مبارک
ارادتمند شما: اعظم
چه خوبه که سال نو رو با کرمون شروع کردین
کرمان دل عالمست و ما همه اهل دلیم
به امید اینکه لینک های رادیو زمانه باز شه در این سال
سال نو مبارک
این موسیقی روی وبلاگتان فوق العاده است.متعلق به کیست؟
ما هم امیدواریم.اما بعید می دانم.
سلام.سال نو شما هم مبارک.
تا حالا هر چی نظر گذاشتم نه تایید شده نه جواب داده شده.ممنونم از این همه لطف.
چرا؟
آقای معروفی نازنین
با بهترین آرزوها…(چند تا آرزو نوشتم اما از ترس برآورده نشدن ÷اکش کردم… گذاشتم بر عهده ی خودتون. )
سال نو مبارک!
….
اما برای آن زمستان ها که رفت نامی نیست…..!
مرغ آزادی؟
چیزی مثل دیو سه سره؟
راستی آیدین منو یاد استاد ابراهیمی می ندازه
شاید به خاطر “ به روزهایی بیاندیش …. “
شاید هم به این دلیل که عاشق فکرش شدم!
راستی استاد
وقتی آیدین را می آفریدی
فکر نکردی اگه کسی عاشقش بشه چی کار کنه؟
شبام درد دارن این روزها
درد استاد…… درد!
عباس عزیز
خدا از تو نگذرد که با بسته شدن پنجره حرف رویایی مخالفت نکردی.می بینی؟ من از ایران می نویسم.هنوز ادبیات قدسی و خشونت بار است.هنوز بلد نیستم با شماها ها حرف بزنم.پنجره هاتان را بکشید بالا.سیم تریبون را یواشکی قطع کنید.ما قرار نیست با شما هاها حرف بزنیم.
خدا از شما نگذرد
سلام آقای معروفی عزیز
وقتی هر داستانی از شما میخونم دلم میخواد میتونستم گوشیو بردارم و باهاتون حرف بزنم از حسم بگم از بغضی که با خوندن داستاناتون توی دلم میشینه از نوشا بگم آیدین از دختر روی جلد قلمزن بوف کور. توی هر کتابفروشی اول دنبال اسم شمام تا کس دیگه ای و هفته پیش علارغم اینکه علاقه خاصی به نمایش نامه ندارم کتاب آونگ خاطره های ما(خدا گاو را آفرید) رو به خاطر شما و ایمان به قلم شما خریدم و لذت بردم.بازم ممنون به خاطر حضورتان و بودنتان. سال خوبی داشته باشید همراه با آرامش
سلام
به امید روزهای نو و بهتر .
سال که نو میشود دل من میگیرد.چونکه نگاهها همان کهنگی را دارد که دارد.
نوروز مبارک .بهار مبارک. زندگی مبارک. خواب خوش صبح مبارک. همه قشنگی ها بر شما مبارک.
salam aghaye Maroufi ye aziz – bande mikhastam zemne arze khaste nabashid va tabrike saleo no be shoma -soali ra matrah konam inke bande baraye moghadameye akharin ketabe aghaye roayee ( mane gozashte emza ) yek naghd neveshte am ke mikhastam dar ebteda be khode ishan bedaham va nazereshan ra jooya shavam ama moteasefane comment haye safheye ishan baste ast mikhastam az shoma beporsaaam –
bebakhshid ke ba fonte latin ast dastgahe man dochare ekhtelale font shode ast
mamnoon va ba tashakor
—————————————-
پدرام عزیز
شما می توانید به آقای رویایی میل بزنید.
آدرسش هم همانجا هست.
وقتی داد می زنه صدات به خودت بر می گرده این جا
سلام آقای معرفی سال نو شما مبارک
بیا و به سوال من پاسخی بده ؟
منتظرم
شما خیال نداری صفحه کامنت ها را ببندی؟ امثال ما که ارزش وقت تلف کردن ندارند…
شما بنویس ما میخوانیم,
خیال میکنیم اثری را میخوانیم که نویسنده اش نیست… .
ز کوی یار می اید نسیم باد نوروزی
ازین باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
با کمی تاخیر سال خوبی داشته باشید
سلام و شرمندگی! هر چند سال نو را به هیچ کس تبریک نگفتم.اما عرض ادب حکم دوستی بود که از یاد بردم! سلام و آرزوی سلامتی برای جناب معروفی عزیز
۲۰ سال یا۲۲ سال داشتم که دریایی ها کتاب بالینی من بود ، با آن شعر ها آرام می گرفتم و سفر می کردم ، در خودم و در دنیایی که آن شعر ها برای من خلق می کرد ۰ من با آن شعر ها رشد می کردم و به بلوغ می رسیدم
برآنهمه نقوش موقت
او نقشی از همیشه
هرگز
بود
ای کاش دو باره می توانستم به آن لحظه های ناب و به آن کشف های پی در پی در آن سفرهای شبانه برگردم و با بالهای آن کلمات پرواز کنم
بر گرد ای حکایت آب!
ای اعتماد روشن
ای جانِ جان
تصویر ناگهانی!
ای ناگهان!
میدان تماما نور بود/
———————-
عین القضات ۱۱ در انتظار…
این کامنت را در وبلاگ آقای دکتر کاشی برای پهلوان پنبه احمدی نژاد قهرمان ریغوی آخوند ها گذاشتم:
http://javadkashi.blogspot.com/2008/04/blog-post_17.html
سلام استاد عزیز
خیلی دوستت داریم
ممنون میشم به من سر بزنی
درود بیکران بر شما