زنجیر باگانه یا بیگانه؟

————–

عشق یک زنجیر یگانه و قیمتی است که وقتی به گردنت افتاد، به صرافت نمی‌افتی ببینی و یا از خودت بپرسی قفل و مُدبرش در هم جا افتاده؟ اصلاً قفل و مُدبری دارد؟ همین که هست و بر سینه‌ات می‌درخشد کافی ست، و حتا وافی، که اخم تمام آینه‌ها باز شده باشد.

یک روز می‌بینی که دیگر نیست. بارها همه‌ی مسیرهای رفته را برمی‌گردی، سربه‌زیر. حتا اگر مطمئن باشی که دارد بر گردن کسی برق می‌زند، نگاهت تا ابد بر زمین می‌چرخد، نه بر گردن دیگران؛ وقتی دلت مُرد، سربه‌زیر می‌شوی.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert