To provide the best experiences, we use technologies like cookies to store and/or access device information. Consenting to these technologies will allow us to process data such as browsing behavior or unique IDs on this site. Not consenting or withdrawing consent, may adversely affect certain features and functions.
The technical storage or access is strictly necessary for the legitimate purpose of enabling the use of a specific service explicitly requested by the subscriber or user, or for the sole purpose of carrying out the transmission of a communication over an electronic communications network.
The technical storage or access is necessary for the legitimate purpose of storing preferences that are not requested by the subscriber or user.
The technical storage or access that is used exclusively for statistical purposes.
The technical storage or access that is used exclusively for anonymous statistical purposes. Without a subpoena, voluntary compliance on the part of your Internet Service Provider, or additional records from a third party, information stored or retrieved for this purpose alone cannot usually be used to identify you.
The technical storage or access is required to create user profiles to send advertising, or to track the user on a website or across several websites for similar marketing purposes.
7 Antworten
جناب معروفی عزیز!
لطفن در نوشتههایی که در اینترنت منتشر میکنید، «نیمفاصله» را رعایت کنید. قاعدتن نیازی نیست تا برای شُما از تفاوت «می دانم» (جوری که شُما مینویسید) و «میدانم» بگویم.
مثالهای دیگر: «درخت ها» و «درختها»؛ و همینطور، «آرمیده ام» و «آرمیدهام».
برای رعایت کردن نیمفاصله، کافیست به فارسی، از طریق موتور جُستوجوی ِ گوگل، کمی بگردید؛ حتمن به نتیجه خواهید رسید.
————–
چشم.
زیباست
بگذار این راز در آسمان بماند…!
با یه اتوبوس از شهرستان رفتم تهران که برم خیابونِ انقلاب…! دنبالِ کتابِ „پیکرِ فرهاد“ ! نبود!
«دستِ چندمش شاید گیر بیاد» و «هفته ی دیگه سر بزن» ها رو شنیدم و دستِ خالی برگشتم! می دونید؟ هر جور حساب می کنم می بینم دست و دلم به دانلودِ نسخه ی اینترنتی نمی ره!
(مردم چرا یاغی شدند؟ هیچ فکر کرده اید؟ از نا امنی، بی سوادی… آنوقت شما آمده اید دار ساخته اید؟ روی هیتلر را سفید کرده اید! -سال بلوا- )
—————-
ممنونم که کتاب منو می خونین نازوند عزیز
سلام استاد
ایمیلم به دستتون رسید؟
فکر می کردم تنها من ماندم و خاطرات پرپر
اگر اشارتهای گاه به گاهت نبود باورم می شد که تو هم رد شدی از هر چی که داشتی ولی دلم قرصه که تو هستی هنوز و می نویسی
باورم می شه این قبیله هنوزم یه مرد داره که بلده شعر بگه
درآینه هنوز هم برف می بارد
سفید می کند هر چه پر کلاغی است
و بوی نارنجی تو همچنان راز خواهد ماند
یه دنیا خاطره برام زنده شد باسی جان
یادم انداختی که این شعرت و عاشقی من هم سن بودن
مرسی
————————
وحید عزیز
چی بگم؟ دوباره اینو برای تو می نویسم
درآینه هنوز هم برف می بارد
سفید می کند هر چه پر کلاغی است
و بوی نارنجی تو همچنان راز خواهد ماند
به یاد گردون تقدیم به عباس معروفی عزیز
عصر پسین
اینکه می بارد
باران نیست
انعکاس امواج کوبیده به سقف آسمان است
که قلب زمین را نشانه گرفته
تا خوراک زمین شوم
به بهانه
حرکت گسلها
بلایای طبیعی.
اینکه می تابد
خورشید نیست
ذخیره زباله های اتمی است
که مغز مرا نشانه گرفته
تا زمین قی کند مرا
به بهانه لرزش ممتدقلب پر تردید.
اینکه می خوانی
شعر نیست
ابتدای تمدن است
انتهای عصر پسین.
اینکه می بینی درخت نیست
سازه پسا مدرن انسانیست
بی کلام
بی معنی.
این که هستم
من نیستم
کلاغیست
که قار قارش
مدادیست در منقار
به بهانه حضوری
با تمدید.
————
ممنونم از شما
و هیچ کس نداند
که آه تو کدام بود
و بوسه های من کدام ..
…
🙂
———————
دختر ماه هفتم بمانید