دورتادور

————-

گناه کردم

عاشق شدم

و به این جرم

مرا خواهند آویخت

پروایی نیست، پروانه ی من!

بگذار سربه هوا شوم

بگذار ببینم عنکبوت ها

کجای سه کنج آسمان

تار بسته اند.

بگذار خدا زیر گلویم

سه تار بزند

خطی دور تار دور.

جای طناب دار را ببوس!

 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

2 Antworten

  1. سلام آقای معروفیمن یه آدم ۲۰ سالم و عاشق کتاب و کتابخونی هستم تاریخ وسیاست وکمی فلسفه و رمان…و از زمانی که سمفونی مردگان رو خوندم (که اولین کتاب از شما بود) دیگه خوندن رمانهای دیگه و کلا کتابهای دیگه واسم سخت شده و نمیتونم با لذت بخونمشون.
    بجز سمفونی مردگان و سال بلوا بقیش رو دانلود کردم چون دسترسی به بقیشون سخته و تازه فهمیدم که اینترنتی به فروش میرن و…
    یکی دو روزی که اعتیاد گونه سر به وبلاگ میزنم و از خوندن نوشته هاتون لذت میبرم و ابعاد واقعی آدم ها رو تو کتاباتون میبینم همون چیزی که طی این عمر کوتاهم تو درگیری های ذهنی خودم دیدم فقط!! با وجود اینکه توانایی درک خیلی از مفاهیمی که تو کتاب بهشون اشاره شده رو ندارم.
    خوندن کتاباتون منو به یه خلسه میبره تا بتونم از سختی های زندگی فرار کنم و واسه مبارزه یه نفسی تازه کنم.
    سپاسگزار هر چیز و هر کسی هستم که باعث شده شما،شما بشین.
    ———–
    کیوان عزیز
    سلام. ممنونم

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert