خیال کودکی

——-

کرور کرور ستاره‌ی روشن

کرور کرور اسباب‌بازی آسمانی

کرور کرور خیال کودکی‌ام

با یک نگاه آتش‌گرفته‌ات

سربه‌سر نشد که نشد

کولیَکم!

چرا به چشم‌های تو نگاه کردم؟

چرا آتش در کوره‌ها می‌سوخت؟

چرا رفته بودی؟

آن شب

آسمان سیاه بود

زغال سیاه بود

چشم‌های تو سیاه بود

تا صبح با تک تک ستاره‌ها

اسمت را از بر می‌کردم

زبان ستاره‌ها می‌سوخت.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert