خانه‌ای کوچک و گرم

——-

آنقدر عمارت بزرگ فرو ریخته که حسابش از دست توفان و سیل و زلزله خارج است. و آنقدر عمارت‌ها فرو ریخته که دخلی به توفان و سیل و زلزله نداشته، از پای‌بست ناامن بوده لابد بایستی آوار می‌شده بر سر یکی یا هردو. تا کسی بیاید بقایای آن را پاک کند، و سرپناهی نو بسازد؛ محکم و گرم و امن، رو به آفتاب. کوچک و گلی.

آنقدر خانه‌ی گلی هست که هنوز هست؛ به قدری کوچک که به چشم هیچ توفان و سیل و زلزله‌ای نمی‌آید. آنقدر بزرگ که دو نفر تا ابدیت در آغوش هم بچرخند و بخندند و بمیرند؛ یک سویش آفتاب، سوی دیگرش مهتاب.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

2 Antworten

  1. این یه رویاست … گرم امن یه طرف آفتاب یه طرف مهتاب . فقط یک رویا
    ————
    همینطوره
    رویا یعنی باور آدم

  2. توی این هفت خوان ستم، من و تو رویا تن می کنیم. کاش آرزویی که برام کردید رختش رو دربیاره، بیاد بشینه توی آفتاب روبروی من. کاش یه اتفاق خوب برای این سیاره بیفته.
    ———-
    امیدوارم

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert