حکایت یکم

شیخ بوالعجب که در حلقه ی درویشان می نشست، روزی در سایه ی آفتاب لب بامش گفت: زود باشد که من به بهشت روم.
درویشی گفت مگر طویله است بهشت؟
درویشان سیر بخندیدند که بوالعجب چندی نماز کرده بود به زاری و عمری به غایت مردم آزاری.
(از کتاب اسرار البدان)

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

Eine Antwort

  1. هر بار که کتاب یا نوشته جدیدی از شما می خوانم برایم تازگی دارد. شما همیشه معجزه می کنید. چکار کنم تا بتوانم مثل شما بنویسم ؟ چقدر طول می کشد ؟