To provide the best experiences, we use technologies like cookies to store and/or access device information. Consenting to these technologies will allow us to process data such as browsing behavior or unique IDs on this site. Not consenting or withdrawing consent, may adversely affect certain features and functions.
The technical storage or access is strictly necessary for the legitimate purpose of enabling the use of a specific service explicitly requested by the subscriber or user, or for the sole purpose of carrying out the transmission of a communication over an electronic communications network.
The technical storage or access is necessary for the legitimate purpose of storing preferences that are not requested by the subscriber or user.
The technical storage or access that is used exclusively for statistical purposes.
The technical storage or access that is used exclusively for anonymous statistical purposes. Without a subpoena, voluntary compliance on the part of your Internet Service Provider, or additional records from a third party, information stored or retrieved for this purpose alone cannot usually be used to identify you.
The technical storage or access is required to create user profiles to send advertising, or to track the user on a website or across several websites for similar marketing purposes.
49 Antworten
خنده و گریه هم از یادم رفته
خیلی عذاب آوره!
حق با شماست
مثل کودکی تازه بدنیا آمده
فقط
یا می خندیم یا گریه می کنیم
اما چرا؟؟؟؟؟
سلام
جالبه
ولی من آدم بزرگم میشناسم که کارش یا خنده است یا گریه
دوست می دارم تو را
مثل نان که در نمک
می جهم از بیتوته در شب آتش
مثل تشنه ای که دهان به شیر آب
جاری است پاکت نامه ات تا پست
سلام آقای معروفی چند روز پیش به ای میلتان که در همین صفحه گذاشته اید میل زدم. نمی دانم این میل را چک می کنید یا نه. به هر حال عرض کوچکی خدمت تان داشتم. بسیار ممنون می شوم اگر جوابی از شما دریافت کنم.
عزیزم سینا
سلام
نامه ات را خواندم ولی سؤالی در آن نبود.
فقط خواندم.
مرسی
عباس معروفی
سلام آقای معروفی عزیز
وبلاگ را به حالت نیمه تعطیل در آورده اید؟
همه دارید در رادیو زمانه به روز می کنید.
قبلن ها یک چیزهایی هم اینجا می نوشتید.
شاید من وسواسی شده ام.
راستی اگر داستان کوتاهی نوشته باشیم چطور می شود در کارگاهی مجازی که شما نظر می دهید منتشر کنیم؟
یا اگر نیست چطور میل کنیم؟
نمی دانم یک طوری که راحت و به صراحت در مورد داستان حرف بزنیم.
با احترام
حاجیانی
من می خوام برگردم به کودکی تا تو قبرستون ده غش غش ریسه برم… من می خوام برگردم به کودکی چون فقط من می دونم شونه ی چوبی خواهرم کجا افتاده…
یاد حسین پناهی بزرگ افتادم …
استاد چرا من هر چه می خواهم نمی شوم؟
سلام
ما تا کی باید برای خوندن یه کتاب جدید از شما صبر کنیم؟؟؟؟؟؟؟
اشتباه بنده این بود که فریضه ی کتابخونیمو از سمفونی مردگان شروع مردم بعد به پیکر فرهادو سال بلوا .فریدون رسیدو تو به دریا روندگانتو ختم شد
مارو معتاد کردی جناب اقای معروفی به بنده بگو تا کی باید صبر کرد باسی جون؟؟؟؟ راستی به نظر شما ایرادی داره من کتاب فریدون سه پسر داشتتونو یه سری پلی کپی بگیرم ؟؟؟؟؟؟ من دانشجو هستم و مخل تخصیلم کامپیوتر ندارم تو کافی نتم که نمیشه کتاب خوند … اجازه میدین یه سری از رو نسخه اینترنتیش کپی بگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطف کن و کپی کن.
مرسی
یادم رفت ………..
به نظر شما نمیشه یه کتابو نصفه چاپ کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا مثلا آخرشو به اشتراک گذاشت ۱۰ صفحه آخرشو سفید چاپ کرد…….به نظرتون میشه؟؟؟؟؟
سلام آقای معروفی
ممنون میشم اگه قدم رنجه کنید به وبلاگ من سر برنید.
فقط می خوام بفرمایید ارزش داره ادامه بدم؟
باسی همه ی زندگیم همین شده که میم عزیزم گفتن کسی باشم و میم عزیزم گفتنم را بنشانم جلوم و هی بگویم و بخندم و فر فر موهام بپیچد توی انگشت ایهامش …..
چقدر رویاهامان چرک شده …..
و چقدر از این عددها که باید وارد کنم تا تو ببینی من چی نوشتم متنفرمممممممممممممممممممممممممم
آغاز پیدایش من و تو، نطفه آلوده ای بوده، و پایان من و تو مرداری گندیده بیش نیست. هنگامی که روز قیامت فرا رسد و ترازوهای سنجش اعمال نصب گردد، هرکس ترازوی عملش سنگین بود، شریف و بزرگوار است، و هرکس که ترازوی عملش سبک بود، پست و لئیم است.
ولی من کلی کارهای دیگه می کنم. یا حداقل دلم می خواد که انجامشون بدم. این خودش خیلیه مگه نه؟ (((:
سلام
ما که خنده و گریه هم از یادمون رفته.خیلی وقته.
سلام.
برای چشم های من
آن همه ناخن زیاد بود
از سنگ رضوان که روزها روی منجنیق مانده بود
و اندیشه کرده بود که مرگ همان خدا باید باشد…
چه قشنگ گفتید ( :
خنده یا گریه!!!!!مال من مرز بینشون معلوم نیس.
حق با توست حتی اگر دیگر کودک نباشی
حق با توست عزیز من.
خنده بر لب یه که بغض در گلو،
درد من “ یکی “ ست فقط.
حتی با تمام کودکی ام….
همیشه و در همه حال این کودک درون ماست که
می گویید باشیم
بخندیم
ببوسیم
جنگ کنیم و احتمالا صلح
شما نرمالین . شک نکنین.
اقای معروفی :
دوتا نظر دادم ولی متاسفانه شما سانسور کردید (شاید چون از شما تعریف نکرده بودم)
اقای معروفی چرا فانوس دزدان فریاد مهتاب نیست شان بلند …….
کاش می شد مثل یک بچه تازه به دنیا آمده هیچ چیز از این دنیا نفهمم.
دورود /
روی عکسهای بچگیمان ناخن میکشیم .. یاد از خاطرمان نرود …
روزی بچه بودیم ..
مثل همیشه زیبا ..
آقای معروفی .
حتما در جریان توقیف روزنامه هم میهن هستید .
این هفته قبل از توقیف نشریه با تحریریه تماس گرفتم . سوال کردم چرا چاپ نشد ستون آقای معروفی ؟
آقای یزدانی خرم فرمودند شما مسافرت هستید .و اطمینان دادند این
سلسله مطالب با ویرایش جدیدی نسبت به رادیو زمانه چاپ میشود .
حالا توقیف شده .
در تهران بین اهل خبر شایعه که موقت هست .
گفتم کسب تکلیفی کرده باشم .
ممنون .
وقت خوش ././././././././././././.
آقای امید صیادی عزیزم
سلام
صبر می کنم تا رفع توقیف شود، ادامه می دهم.
فقط متأسفم از این وضعیت.
عباس معروفی
عزیزمممم….
واسه همینه که منم عاشقانه دوستت دارم!
نویسنده ی محبوبم اگه اینطوری نبود که واسه خودش و حرفها و نوشته هاش جون نمی دادم، باسی عمیق و مهربونم…
فکرمی کنم کسانی که سمفونی شمارا…نه پیکرفرهادشمارا…نه فریدون سه پسرشما را…نه خوده خوده شماراخواندباشد…به اینجاسرمیزند…اگه حتی به دیدنش نیایی…متاسفم که شما وکارهایتان رادوست دارم…ازبدی ماست که شماهارادوست داریم…باشه مشکل ندارد…سلام …به امیدساعت های بهتر…..
همیشه بایدبلند بلند خندید بلندبلندگریه کرد/تندتندقرص اعصاب خورد/لخت شد
دست هایت راتفنگ کرد/برای رهاشدن ازهرچه حرف اضافه
ناگهان
لخته های خونت به سمت پایین سرازیرمی شود
خودکشی یعنی گنجشک
و گنجشک ها بچه های هستندکچل که به چیزهای مشترک فکرمی کنند./به دیداری تازه می اندیشم.
بهتر از سکوت است ..
عباس معروفی عزیزم
بازم یه شب دلگیر پنجشنبه ,همیشه دردناکترین لحظاتم رو با اومدن به اینجا آروم می کنم.وقتی که تنهایی تو وجودم بیداد می کنه.نمی خوام بگم تو بهترینی ولی برای این لحظات و احساسات من حرفای تو دلنشین ترینن.
مرسی که هستی
سلام استاد عزیزم.
میدونم که گفتید فعلا فقط مقاله ها و رادیو.ولی به منم حق بدید که کلی دلم برای عاشقانه هاتون تنگ شه.
نمی خندم..یا گریه می کنم…یا دلتنگم..یعنی پیر شده ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام مهربون….ولادت حضرت زهرا و روز مادر بر تو و مادر نازنینت مبارک
با آرزی پیروزی !
امیدوام خوب باشید . همیشه نوشته های زیباتوت رو می خونم و متشکرم. خوشحال می شم اگر به بلاک ما هم سری بزنبد !!
سلام آقای معروفی چرا نظر من تو نظرهای پست قبلیتون نیست خوشتون نیومد که گفتم بنویسید چون ما تشنه ایم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره عزیزم …
حین خواندن گاتها تمی به نظرم رسید که احساس مس کنم به شکل نمایشنامه نگاشته شود بهتر است
می خواستم منابعی معرفی کنید برای تسلطی سطحی به زبان پیامبرانه
ممنون
خویشتن را بردار / تو می مانی و عشق….مدتهاست که نمیخواستم حضور خلوت تو را با دوستان جوانت بهم بزنم. نشد . به وب افشین پرورش که سر زدم / حق با توست را خواندم و وسوسه شدم که سلامی بکنم. سلام و ازدور میبوسمت.سلام برسان.سالم باشی.
سلام ناصر عزیزم
من هم خوشحالم که هستی.
عباس معروفی
سلام آقای معروفی بسیار عزیزم.
ممنون که مینویسید.
میتونم ازتون خواهش کنم با وقت کمتون لطف کنید جواب نامه دوم من رو، شفاهی بهتر است یا کتبی؟، بدید؟
و اینکه هنوزم ممکنه داستانم برای مسابقه رو بفرستم که شما همون طور که تو رادیو زمانه گفتید، نقد کنید یا نه؟
می بخشید که این همه زحمت دارم.
شاد باشید و پر لبخند.
احترام.
هدیه شایگی
خانم هدیه شایگی عزیزم
داستان تون رو به رادیو ای میل کنید، برای بخش مسابقه، و قید کنید برای نقد در اینسو و آنسوی متن.
اگه داستان خوبی باشه نقدش می کنم، وگرنه شما رو نمی رنجونم.
عباس معروفی
سلام استاد
کتاباتون محشرند
منتظر نوشته های بعدیتون هستیم
استاد به من هم سر بزن ممنون میشم
موفق باشید
عمو عباس!
گریه… خنده… همه و همه …. دیگر هیچکدامشان برایم معنی ندارد….. ولی خوشحالم که تو دست کم گاهی وقتها یا می خندی و یا می گریی….. خوش باشی.
شما گریان و هم خندان خوبید!
شما کودک درون خود را پرورش دادید و چیزی ساختید که اکنون هستید.
چرا دیگه به وبلاگ من سر نمی زنید؟!
موفق باشید …
bache boodan ke kheili khoobe
سلام
خیلی خوشحال شدم آدرس شما را پیدا کردم
در وبلاگم یک توضیح کوتاه راجع به سمفونی مردگان دادم با چند سئوال که بعد از خواندن کتاب برایم پیش آمد.
ممنون میشوم اگر وقت کردید پاسخ بدهید.
با تشکر فراوان از شما
سلام آقای معروفی من حتی وقتی می خوام برای آدم محترمی چیزی بنویسم هول میشم جذبه اش من و میگیره . تو وبلاگم برای سال بلوا مطلب گذاشتم خوشحال که نه از ذوق پرواز می کنم اگر مطلب رو بخونید و نظرتون رو بگید http://donyayebehtar.blogfa.com
با مطلبی به عنوان “ قلیان، افزار مرد سالاری “ به روزم
سلام استاد بزرگوار
جسارت کردم و ملکوت شما را به وبلاگم لینک دادم.
خوشحال می شوم اگر ملاحظه نمایید.
با احترام میلانی
aghleafsorde.blogfa.com
جملات کوتاه وپرمعنی درعین سادگی به یاد مرحوم پناهی افتادم
برمی گردم باچشمانم که تنها یادگار دوران کودکی منند
آیامادرم مراباز خواهند شناخت؟
ممنونم
سلام آقای معروفی
کاش بیشتر شعر مینوشتید . شعرهایتان حس خیلی خوبی به من میدهد .
موفق باشید
ostaad maroufi,
baa doorood bar shomaa;
be khaater-e bi andaaze bi daad haa-ye naa ravaa-ee ke bar saram amadeh ast,(bar sare che kasi nayaamadeh ast!) daashtam az tahe del gerye mi-kardam.
naagahaan, sheshmam be neveshtaar-e shomaa oftaad!
khaste shodam, az in hame gerye o khande…
ey kaash, joz gerye o khandeh, hesse kaar-saaze digari ham bood.
agar bedaan residid, baazgooyash konid.
baa adab,
mehr
می دانم می دانم می دانم
با این همه کاش ای کاش آب می بودم
گر توانستمی آن باشم که دل خواه من است.
آه
کاش هنوز
به بی خبری
قطره ای بودم پاک
از نم باری
به کوه پایه ای
نه در این اقیانوس کشاکش بی داد
سرگشته موج بی مایه ای
salam dooste aziz
az inke shoma ra dar arseye in donyaye jadide ertebatat chenin faal mibinam ehsase ghoror mikonam az in ke daghdaghehaye ensani shoma ra be neyazhaye sanavie soogh dade baz ham ehsase ghoror mikonam va az inke mibinam hanooz nokhbegane vatan parast be eshghe khake vatan sookhtand o SAKHTAND ehsae ghoror mikonam
az tarjomeye nokhbe gorizi besyar khosham amad vali irani nemigorizad balke hejrat mikonad
haghighat hamvare yaretan.
besyar alist