حافظه


ببین!

تو جاودانه شدی

این قلب برای تو می تپد

این دست ها تنت را

به حافظه ی جانش سپرده

این نگاه رد آمدنت را

از ته خیابان می گیرد هر روز

این قلم برای تو

می چرخد هنوز

در دلم شاعری

همچو شمع شعله می کشد

پروانه ی نارنجی من!

هر قطره که می چکم

یک شعر به دامنت می افتد

بزن به موهات

و راه بیفت

می خواهم آمدنت را

قاب کنم.

P8040.jpg

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

10 Antworten

  1. از خواندن مطالبتون لذت می برم. خوشحال می شم هر وقت می بینم که پست های جدیدی تو سایت می زارید. اینجا از فیس بوک برای من بهتره. موسیقی متن عالی و هیاهوی آدماش کمتره. موفق باشید.

  2. خوش به حال کسی که این شعر قشنگ را به یادش نوشتید. امیدوارم قدرتونو بدونه ……و بدونه خیلی از آدمهای دنیا در حسرت یک عشق پاک و با صداقت عمری را سپری میکنن.

  3. چقدر خوشحالم وبلاگت رو دیدم عباس معروفی
    من نویسنده نیستم اما برای دلم زندگیمو می نویسم!
    تو عالی می نویسی!
    یادم نمی ره هرگز سمفونی مردگانت رو که سوپرایزم می کرد! عالی بود و هست البته! خوشحالم که به وبلاگت رسیدم مرد بزرگ!
    با مادر خوش باش که مثلش نیست تو دنیا!!!
    ——————
    سلام گنجیشگک اشی مشی

  4. واقعا امیدوار شدم که شاید هنوز ممکنه برگرده.این نگاه رد آمدنت را از ته خیابان می گیرد هر روز…. خوب که نیست ولی میشه گفت محشر بود.
    مرسی استاد

  5. سلام
    اجازه هست شعرهای این صفحه رو تو فیس بوک به اشتراک بذاریم؟
    ———
    بله با ذکر ماخذ

  6. آقای معروفی عزیز نمی دانستم شعر هم می گویید . با اشتیاق دوبار مصاحبه شما را با تلویزیون امریکا دیدم . در باره جایزه تیرگان فرمودید . داستان را چگونه و به چه آدرسی و چه وقت بفرستم . آرزو می کنم همیشه فعالیتهایتان تداوم داشته باشد و موفق باشید . لطف کنید حتما به من جواب بدهید .منتظرم
    —————–
    سلام
    مسابقه تا ۲۰ مارس یعنی تا پایان اسفند ماه تمدید شد
    http://www.tirgan.ca/e-newsletter/index-fa.html?utm_source=Tirgan+Email+List&utm_campaign=4f02a5f019-Tirgan_Newsletter12_20_2012&utm_medium=email

  7. سلام و خسته نباشید.
    از دیدن این وبلاگ خیلی لذت بردم. لمس دلتنگی یک قهرمان در کوچه پس کوچه های باریک دل خودش همزدادپنداری قشنگی برای من ساخت. قهرمانی که آیدین را ساخت. بابت وبلاگ ممنونم.
    شرمنده که بی توقع نیستم ولی من دستی در داستان دارم. خیلی ابتدایی می نویسم و متأسفانه مرجعی نیست که هدایتم کنه. می خواستم ببینم ممکنه اگه افتخار بدین خودتون و اگه هم سرتون شلوغه یکی از همکاراتون را معرفی کنید که من بتونم داستان هامو براش بفرستم و نظراتش را بگیرم؟
    پیشاپیش ممنونم

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert