تلاطم

——–

آشفته ست آسمان

پرپر می‌شوند ابرها

پرندگان از یک شهر می‌روند

تا در غربت شهری دیگر تمام شوند

هیچ مَبلغی به رونق اموال نمی‌مانَد

سایه‌ی درختان مهتاب‌گرفته و خیس

اقیانوس را به تلاطم می‌اندازد

و هیچ قایقی

برای هیچ سایه‌ای

انتظار نمی‌کشد.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert