بیمار قلب

————–
اگر بر اساس رانندگی دیگران حرکت کرده بودم الان ته دره بودم، ته نیستی. نه با نور بالای آنطرفی‌ها دلم لرزید، نه با بوق این‌طرفی‌ها تنم. من با دلم رفتم؛ محکم، مثل راننده‌ی محتاط آمبولانسی که دارد یک بیمار قلب را می‌رساند به مریضخانه‌ای امن؛ به دست‌های تو. و تا پیرهنم را با دست‌های گرگ‌آلود تو پاره پاره نکنم، نه رام می‌شوم، نه آرام.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert