امروز خالدا نیازی آمده بود دیدنم. شاعر افغانستان، نه؛ شاعر خودمان. بانوی آرامی که شعلههای دلش را با دست مهار میکند یا با کلام میریزدشان بر کاغذ، چه فرقی میکند؟
براش چای آوردم و گفتم: «یکی از شعرهات را برام بخوان.»
خواند و تحسینش کردم، باز خواند و براش کف زدم. بعد که بهتزده مینمود بهش گفتم: «در نان و نمک شاید کمی تعارف کنم، اما در کلام و ادبیات با کسی شوخی ندارم. تو شاعری.»
براش تعریف کردم که چند سال پیش در ایران دوست شاعری داشت کتاب شعرش را به چاپ نزدیک میکرد، از من خواست یک دور مجموعهی شعرش را مرور کنم. خواندم و گفتم: «فقط سه تا شعر این مجموعه خوب است.»
گفت: «برای یک مجموعه با چهل تا شعر، سه تا شعر خوب کافی نیست؟»
گفتم: «نه. برای یک مجموعه سه تا شعر بد هم کافیست!»
خالدا نگاه میکرد و گوش میداد. گفت: «یک عده آدم میآیند که رفته باشند، آدمهایی هم میآیند که بمانند.»
نمیدانم چرا وقتی این دوستهای افغانیام را میبینم، بچههای نازنینی مثل خالد نویسا و آرش آذیش و عتیق رحیمی و خالدا نیازی و رفیقهای دیگرم که از تمامی چهرهشان مهر میریزد، کمی دست و دلم میلرزد، احساسم را با لبخند پنهان میکنم، و نمیتوانم یک جوری ازشان معذرت بخواهم که ایران میزبان مهربانی برای آنان نبود.
یکبار هم نوشتم کوتاه، که این رسم مهماننوازی نبود. آنهمه آدم گریخته از بمب و موشک را به فعلگی واداشتن به ما نمیآمد. مثل زخمی ناسور گوشهی صورتمان ماند که ماند.
جامعهی من، دولت و ملت، همان جامعهای که در اروپا بهترین رفاه و امکانات را طلب میکند، و „شرکت نفت“ را موظف به پرداخت تمامی نیازهای زندگی میداند، در همان ایران چطور توانست از کنار رفیقهای افغانیمان بگذرد و نفهمد آن که با کلنگ زمین را میکند دبیر انگلیسی بود، آن که با بیل خاک را بیرون میریخت مهندس فیزیک بود، آن دیگری که که رانده میشد به ته بی صاحب شهر، همان شاعری بود که زیر لب زمزمه میکرد:
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت/ پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت…
جامعهی من چطور نفهمید این چیزها را؟
این رسمش نبود. نامردی بود. افغانیها اما به دل نگرفتند. بچههای با معرفتیاند، در رفاقت ندیدهام نارو بزنند، باهاشان میشود رفت ترکمن صحرا اسب دزدید. باهاشان میتوان چای نوشید و شعر شنید.
خالدا زیاد نماند و بایستی برمیگشت به شهرش. قرار شد کتاب شعرش را نشر گردون برلین منتشر کند. و دستهای شعر برای من گذاشت و رفت. دو سه تا از شعرهای کوتاهش را برای شما میخوانم. زحمت بقیه را خود بکشید، کتاب به زودی چاپ میشود.
دلتنگی
کند میسوزد این
کند
چشمانداز آبی دریا نیست.
زخم
کجا خوردهام اینگونه کاری
اینگونه که افتاده ایستادهام
خواب؟
نه بیداریست این زخم
که نمیگذارد
ایستاده بیفتم.
وقت رفتن
سالار
اهورا
استاد
ببر این تکه را که شاعر نیست
و از دست شما
به جان شعر افتاد
این حجم
در بستر زیباست شاید.
26 Antworten
نمیدانم اینبار اول شدم یا نه…
شدم؟
دستتان درد نکند… خسته نباشید.
سلام آقای معروفی،
آری حق با شماست، افغانها خیلی زخم خوردند در ایران، شخصیتشان ترور شد.
چه زیبایند این اشعار،
„زخم
کجا خوردهام اینگونه کاری
اینگونه که افتاده ایستادهام
خواب؟
نه بیداریست این زخم
که نمیگذارد
ایستاده بیفتم.“
من هم در وبلاگم به این مطلب لینک می دهم،
موفق باشید و سربلند
نیما
هنوز باور بودنت سخت است .
سراغ از نبودنت بگیرم بانو !؟
به سلامتی کاغذ شراب سکوت می نوشم .
…
سلام عزیزم . خیلی خیلی جالب بود.وبلاگ قشنگی داری. بازم بهت سر میزنم . اگه تبادل لینک میکنی بهت بگم که لینکتو گذاشتم
سلام. با اجازه به این مطلب شما در بلاگ نیوز لینک دادم.
ارادتمند
سلام جناب معروفی!
میبینی که سوم شدم امروز! کتاب سنفونی مردگان شما هنوزم در کتابخانه کوچک ما حضور دارد. یعنی که از یاد ما رفتنی نیستید.
تشکر از حسن نظر تان در باره ما افغانستانی ها.
شاد زی!
در ضمن لینک وبلاگم هم تغییر بده به http://kabuli.org
سلام
باید اعتراف کنم که شعر را حرفه ای نمی توانم بفهمم و نقد کنم.. همه خط کشم دلم است.. اگر بدلم بشیند.. شعر خوبی است (برای من ) .. این شعر نشست…
ولی می دانم که داستان را خوب می فهمم.. و ادبیات داستانی افغانی را بسیار دوست دارم.. مثل خودشان .. و مثل زبانشان..
اتفاقا به دل گرفتند آقای معروفی. به رویمان نیاوردند. نجیبند اکثرشان. و آدمیتشان اصیل است اکثرشان.
سلام استاد، ایران که بودم، در بیمارستان مهدیه ی تهران، در میدان شوش، در هیئت اینترن بخش زنان و زایمان، با مادران افغان زیادی آشنا شدم. چقدر مهربان بودند و چقدر فروتن و بی توقع. هیچ نمی خواستند. هیچ … و من همیشه فکر می کردم کاش کمی خودشان را جدی تر می گرفتند. کاش اعتراض می کردند، گله می کردند، یا ذره ای اخم لااقل!… چندی پیش که قصه ی „بادبادک باز“ را خواندم، بیشتر باور کردم که چه انتظار غریبی داشتم از وارستگانی که آنهمه بخشنده بودند و پر مهر…
نوشته ی زیبایتان، یاد آن روزها را در جانم زنده کرد. یادش به خیر! تلخی ها و شیرینی های آن خانه، هر چه بودند، عزیز بودند و به یادماندنی.
در ضمن، مدت ها بود دنبال شعری بودم که بیتی از آن را در متن شما یافتم.
„غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت/ پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت“
ممکن است نام شاعر و نام اثر را برایم بنویسید و اینکه کجا می توانم شعر کامل را بیابم.
با مهر ، فروتنی و احترام: ماندانا زندیان
بعضی ادم ها خیلی صبورند . خیلی…
به سوگند خوردن که زر مغربی ست / چه حاجت محک خود بگوید که چیست
موفق باشی
چرا هنوزدر فرهنگ ما زشتی و زیبایی را با „نامردی“ و „مردی“ میسنجند.
این قبول که همه جای دنیا آدم های خوب و بد پیدا می شوند.
اما جنایت هایی که به دست بعضی از افغانی ها توی ایران انجام می شود را حداقل من نمی توانم فراموش کنم. بماند که خیلی از جنایت هاشون که شاید به خاطر نوع زندگی خشن و درگیر بودن با جنگ های طولانی موجب می باشد را خود دولت سانسور می کند آن هم به خاطر اینکه دفاع از افغانستان و فلسطین و همه ی بیچاره های دنیا یک پز سیاسی قشنگ است!
همه جای دنیا آدمکش و دزد و… هست. ایرانی ها هم هستند.
من به افغانی ها اطمینان ندارم . از آنها می ترسم. چند سال ژیش یکی از دوستانم توسط یک افغانی دزدیده شد و بعد از اینکه کلی بلا سرش آوردند کشتنش.
هنوز ماجرای بیجه را کسی فراموش نکرده. یا همان هایی که آن بلاها را سر آن دختر عقب مانده آوردند و …
حکایت این مهربانان صبور که می فرمایید همان حکایت نمک خوردن و نمکدان شکستن است.
دلم پر است.
موفق باشید.
سلام آقای معروفی
کتاب رسید- بی نهایت ممنونم—
و بسیار هیجان زده…
به امیددیدار
با سپاس فراوان
آقای معروفی سلام
خدا وکیلی یه کم بهم برخورد از نویسنده بزرگی مثل شما بیشتر از این انتظار داشتم. فکر نمی کردم اینقدر سطحی به مسائل نگاه کنید.
برخی از افغان ها تازه در ایران شکوفا شدند و … نباید از نظر دور داشت که آنها به نوعی سربار جامعه ما شدند. ضمنا آمار جنایاتی که توسط برخی از همین دوستان انجام شده کم و دور از دسترس نیست
البته به برخی از آنها هم ظلم شد ولی مردم ما به یک چشم به افغانی ها نگاه می کنند پس خرابکاری عده ای خشک و تر را با هم می سوزاند.
چوبه دار
هــر شب گرفتــارخودم
در فکــر آزار خــودم
من مــرده ام باور کنیــد
بر چـوبـه ی دار خــودم
من خویش را گم کرده ام
در فکـر دیــدار خـــودم
یک آشنـــا با من نبـــود
آن سوی دیــوارخـــودم
دلخــوش به یک آواز سرد
یک ضـربه بـرتـارخــودم
بایــد بگـویم سالهـــاست
هــر شب عــزادار خـودم
شعر از سارا سلیمانی زاده
فهمیدن کار آسونی نیست.آدمهایی هم که می فهمن آدمهای عادی ای نیستن…
به نظرم بین بیکاری ایرانیان و افغانی ها رابطه وجود دارد هرچند دلیل اصلی نیست.
اما مشکل حضورآنان فقط اشتغال نیست، برخی دیگر از مشکلات حضورشان عبارت است از:
۱- نرخ بالای جرم و جنایت وفساد دربین ایشان
۲- استفاده از امکانات عمومی که از بودجه این مملکت یا مالیات این ملت ساخته شده است، بدون پرداخت هیچ چیز
۳- افزایش جمعیت کشور (به خصوص در شهرهایی مثل مشهد)
وبالاخره اینکه آیا همانطور که ایرانیان از این همسایگان در کشور خود پذیرایی می کنند آنها هم حاضرند؟
قبول کن که ما پس از یک خواب طولانی به فکر مسئله آمدن و ماندن افغانها داریم فکر می کنیم. این هرگز افتخاری برای یک حکومت نیست که بیشترین تعداد پناهنده را داشته باشد، به خصوص اگر مردم خودش در مضیقه باشند. مردم یک جامعه حق دارند بی آنکه خشونتی نشان دهند ورود بیگانگان را به جامعه ای که خود ساخته اند کنترل کنند. اگر حساسیت ما کم است شاید به این دلیل است که سهم چندانی در ساختن تمدن فعلیمان نداشته ایم و همه از سر چاه نفت خورده ایم.
اما آیا هیچ کجای دنیا مهاجرین خارجی را به همین شکلی که دوستان افغانی ما به ایران آمده اند می پذیرند…ما نیاز به قوانین مهاجرت سفت و سخت تری نداریم؟
به دلیل عدم وجود قوانین مناسب مهاجرت و جنگ خانمانسوز در افغانستان این خیل عظیم مهاجر افغانی باعث دردسر های فراوان و اسیبهای جدی شده اند.
همان طور که در اروپا و آمریکا هست، حضورشان مشکلات زیادی دارد. از جمله از دلایل بیکاری هست، پایین آمدن درآمد سرانه افراد پایین جامعه است، … که همه این ها در کشور های پیشرفته هم هست، اعتراض هم می کنند. سرمایه دار طرفدار کارگر ارزان است و به طور مستقیم درگیر با مشکلاتی که به وجود می آورند ندارد. قشر پاین است که هزینه این مساله را می دهد.
رفتارشان نادرست است، قبول. ولی انکار اینکه حضورشان مشکلات زیادی هم ایجاد می کند هم غیر عقلانی است. در آمریکا هم مکزیکی ها و در اروپای غربی هم مردم اروپای شرقی همین مسائل را ایجاد می کنند. و عکس العمل اجتماعی، حتی در سطح رسانه های بزرگ هم در آنها هم وجود دارد. اگر می خواهید بگویید کارگر بهتری از ایرانی ها هستند، قبول. ولی این دلیل برای قبول آنها از طرف جامعه به هیچ وجه کافی نیست.
اظهار نظر در مورد حضور جمع چند میلیونی افغان در کشور ما چه ربطی به نژاد پرستی دارد؟ بهتر است بدانید من حتی در دانشگاه شریف دوستانی افغان داشته ام که از نظر اخلاقی بسیارهم خوب بوده اند.
۲- هر وقت دنیا شد دهکده جهانی و برای رفتن از کشوری به کشور دیگر نیازی به ویزا نبود افغان ها هم بدون هیچ محدودیتی تشریف بیاورند، ما هم می رویم هرجا بخواهیم
۳- دوستانی که افغانستان را به دلیل تاریخی بخشی جدا شده از خاک ایران می دانند و دلسوزشان شده اند بدانند اولا افغان ها خودشان را کشوری مستقل می دانند. ثانیا: اگر با منطق ایشان بخواهیم نگاه کنیم، نیمی از آسیا و بخشهایی از شمال آفریقا هم زمانی خاک ایران بوده چرا به فکر آنها نیستید؟ وآیا آنها هم شمارا راه می دهند؟ به سفارت برخی از این کشورها بروید تا ببینید یک ایرانی چه ذلیلانه برای گرفتن ویزا التماس می کند.
۴- از نوشته اکثر کسانی که با احساسات فراوان حمایت از حضور افغان ها را کرده اند، مشخص است که از ایشان فقط به عنوان کارگر (برای امور ساختمانی، گلکاری، کار منزل) استفاده کرده اند و چون از کار زیاد و دستمزد کم راضی بوده اند، منافع ملت را به منافع شخصی ترجیح می دهند
۵- آمار جرم و جنایت در بین افغان ها را مراجع رسمی منتشر کرده اند و به این معنی نیست که ایرانی ها جرم و جنایت نمی کنند بلکه نشان می دهد متوسط جرم و جنایت آنها بیشتر است.
۶- بنا به آمار رسمی حدود ۲ میلیون و آمار غیر رسمی حدود ۳.۵ میلیون افغانی در کشور حضور دارند. می دانید این ها چه تعداد خانه را در این مملکت اشغال می کنند؟ جالب است بدانید من خودم آپارتمانی دارم در مشهد که مستاجری افغانی در آن زندگی می کند، از او راضی هم هستم ولی وقتی راجع به حضور افغانها در ایران اظهار نظر می کنم نسبت به منافع کلی جامعه فکر می کنم.
اگر از ایرانیها هم مالیات نگیرند، اگر جوان ایرانی مجبور نباشد ۲ سال سربازی برود (که حداقل ۲۴ ماه ضرب در حقوق یک ماه به ضررش است)، … آنوقت جوان ایرانی هم حاضر می شد با نرخ ارزانتر از افغانی کارکند.
اما از تاریخی که افغانها برای تصاحب نان و آب ایرانیها تا عمق خاک ایران آمدندو اصفهان پایتخت صفوی را محاصره کردندو مردم بیچاره آنجا از بی آب و غذایی به موش و گربه خوردن افتادند هنوز سیصد سال نمی گذرد.آنچه مسلم است افغانستان در حال حاضر در تصرف آمریکائیهاست.!!!بنابر این بی ضابطه برخورد کردن با مسئله به این مهمی می تواند باعث تکرار تاریخ شود. یادتان باشد این سیاست است که مارا جلو میبرد.نه احساسات. هر اتفاقی می تواند بیفتد که همه کشورهای برادر همسایه یکهو باهم پدر کشتگی پیدا کنند. مگر قبلا این اتفاق نیفتاده است؟ باید بدونیم در صورت بروز یک جنگ بین ایران و همسایگانش شهروندان آن کشورها در کشور ما ؛ملیت وآب و خاک خود را به ایران عزیز ترجیح می دهند. همانطور که ما ایران عزیزمان را.
اگر دقت کنید متوجه می شوید که افغان ها در ایران مهاجر نیستند، پناهنده موقت هستند.
حرفی که من زدم این بود که در کنار منافعی که برای بعضی از انسان ها حضور افغان ها ایجاد کرده، برای عده ی به نظر شخصی من زیادی هم مشکل ایجاد کرده است. اینکه فقط قسمت پر لیوان را آن هم با دید خواص نگاه می کنید درست نیست. این درست نیست که هر جا به نفع ما بود، مفاهیم اخلاقی را پیش بکشیم و انسان دوستی کنیم و هر جا نبود …
من نمی گم که با افغان ها غیر انسانی بر خورد کنیم، ولی می گم که خیلی هستند افرادی که به خاطر حظور افغان ها در ایران ضرر دیده اند. کالا ارزان برای کسی هست که در آمد هم دارد. وقتی در آمد ندارد کالای ارزان فقط به درد همان سرمایه داری می خورد که سود هم می کند.
از اینکه حکومت این مساله و مسائل بسیار دیگر را به عنوان ابزار سیاسی استفاده می کند، راضی نیستم، ولی این دلیل نمی شود هر کاری که می کند را از ریشه نفی کنیم. هستند عده ای که از ایرانیان که از حضور افغان ها راضی نیستند، سود و منفعت ندارند، دلیل پناهندگی موقت آنها هم به ظاهر پایان یافته است. خوب، حق دارند بگویند که می خواهیم بروند کشور خودشان. شما فکر می کنید که چرا اروپایی ها به این کارگران ارزان که می خواهند مهاجرت کنند اجازه نمی دهند؟ آیا رفتار غیر انسانی می کنند؟ یا حضور کارگر ارزان به نفع شان نیست؟ یک مقدار ابژکتیو تر به مساله نگاه کنید. هر کشور منابعی دارد، وضعیت و امکاناتی دارد. چند نفر از ایرانیانی که به خارج می روند کمتر از همکاران خارجی خود کار می کنند؟ فکر می کنم واضح است که بسیاری حاضرند دوبرابر کاری که در ایران می کنند را در اروپا یا آمریکا انجام دهند و از امکانات آنها که همین طور مفت هم بدست نیامده استفاده کنند.
تنها حرف من این است که حضور افغان ها مشکلاتی ایجاد می کند. این حرف ها هم که زمانی جزو ایران بودند، چرا با فلسطینی ها بهتر برخورد می شود، … هم فقط منحرف کردن بحث است. (در مورد فلسطین، روشن است که مشکل آنها هنوز حل نشده، و هر چقدر هم که بخواهند به سرزمین خود برگردند، باز هم فعلا نمی توانند، …)
وقتی یک پناهنده به کشوری میاد، با شرط این میاد که وقتی مشکلی که باعث شده پناهنده بشه، رفع بشه برگرده. اینکه مهاجر رو کشوری قبول می کنه، عملا داره یک کار فوق العاده انجام می ده که هیچ لزومی نداره که انجام بده. اگه فقط مساله کارگر بود، مثل آلمان که یک زمانی کمبود نیروی کار داشت، درخواست از کشورهایی مثل ترکیه که بهش نیروی کار بفرستند، بهشون هم به عنوان مهاجر نگاه می کنه، تعدادشون هم کم نیستند. با این وجود باز تو کشور آلمان عکس العمل هایی هست، تازه بعد از چند نسل که اونجا بودند.
این مساله مهاجر غیر قانونی فقط مختص ما نیست. همین چند روزه بی بی سی رو نگاه کن در مورد پذیرش رومانی و بلغارستان به اتحادیه اروپا. همچنین بحث عضویت آینده ترکیه. همین چند هفته پیش وقتی دولت آمریکا لایحه ای برای دادن مهاجرت قانونی به مهاجران غیر قانونی مکزیکی ارائه کرد، ببین چی شد. یک برنامه لری کینگ تو سی ان ان به این مساله اختصاص داشت. قبول، شاید این مشکل اصلی بازار کار ایران نیست. ولی قسمتی از مشکل هست. خیلی مشکلات دیگه. اگر این مشکلات نبود، برای من جای سوال هست که چرا این همه مردم کشور های پیشرفته نسبت به این مساله عکس العمل نشون می دن. خیلی از افراد می گند که یکی از دلایل اصلی رد شدن قانون اساسی اروپا در فرانسه همین مساله مهاجرت و نیروی کار و ترس از کاهش رفاه بود. مشکلات دیگه هم داریم، ولی چون مشکلات دیگه هست، به این معنی نیست که این اصلا مشکل نیست. یک فرد افغانی وقتی می اومده ایران وضعیت رو می دونسته، بر اساس منافع خودش اومده، و بر اساس اینکه در ایران موندن به نفعش بوده در ایران این مدت رو مونده. همون طور که گفتم یک سری منافع هم برای عده داشته در ایران. قبول. الان هم که شرایط تغییر کرده، با بر اساس منافع خودش تصمیم می گیره که بمونه یا بره. یک ایرانی هم بر همین اساس تصمیم می گیره. من فکر نمی کنم تعداد بسیار اندکی از افغانی ها به خاطر عشق به میهن که شما می گی ایران می دونن به اینجا اومد، یا انگیزه ی اخلاقی داشتند وقتی می اومدند. به فکر خودشون بودند. وقت اومدن هم می دونستند موقته. بقیه حرف ها معنی نداره. یکی که نیازمنده میاد چند روز خونه تو می مونه، فردا مشکل رفع می شه. حالا چون خونه رو دوست داره و یه مدت توش مونده و فکر می کنه خونه ی خودشه، قبول می کنی تا اخر عمرش یا هر وقتی که بخواد بمونه؟ گیرم که تو کارهای خونه هم کمی کمک کرده.
تفاوت بین مهاجرت و اقامت موقت به عنوان پناهنده رو فکر می کنم متوجه نشدی. افغان ها مهاجر نیستند، پناهنده اند.
“ به هر صورتی و با هر کلکی که اومده باشند فرقی نمی کنه. اگر خلافی نکردند چرا باید باهاشون چنین برخوردی بشه.“
همین که غیر قانونی بیان یا بعد اتمام پناهندگی غیر قانونی در ایران حضور دارند خلافه، نیست؟
افغان هاانسان هستند. مثل ما. از نظر ذات انسانی هیچ فرقی ندارند. قبول. ولی به خاطر اینکه مثلا من انسانم، حق دارم بگم که خونه تو ماله منه، چون منم انسانم؟ بحثی که می کنی شبیه اینه. این مثال قشنگی نیست، ولی احساس می کنم مثل آدم هایی رفتار می کنی که از اینکه گربه های خیابون گرسنه هستند شروع می کنند به حمایت از حقوق حیوانات و یادشون میره که بچه همسایه کنارشون گرسنه است.
مساله روستای و شهری هم باز با این موضوع فرق می کنه. باز داری مساله رو منحرف می کنی. از نظر قانون کشور هیچ محدودیتی برای اینکه روستایی در روستا بمونه نیست، با شهری فرقی نداره. ولی یک پناهنده از نظر قانونی و حقوقی با یک تبعه وضعیت متفاوتی داره.
من باز فکر می کنم مشکل اصلی بحث ما اینه که شما افغان ها رو به اشتباه مهاجر حساب می کنی، نه پناهنده موقت. اگه این نکته روشن بشه و تعریف و حقوق و وظایف پناهنده رو بدونی، این مساله حل می شه.
چرا من ایرانی باید وجود زردپوستهایی را که تنها افتخارشان از تبار چنگیز بودن است به همراه اینهمه جرم و جنایت و تجاوز تحمل کنم؟ ملت ایران باید تاوان جنگ و آوارگی اینها را بپردازد؟ نیم ملیون هزاره در تهران یعنی گرفتن نیم ملیون فرصت شغلی از ایرانی های بیکار که توسط این واحدهای گوشتی با آن بدنهای زرد و چرک اشغال شده. این هزاره ها را نه تنها از سرزمین ایران که به مرور باید از فلات ایران هم بیرون راند. این وحوش نه فقط در ایران، در افغانستان هم بیگانه و متجاوز هستند.
حق تابعیت ایرانی که بتزاگی در مجلس اسلامی تصویب شد هم یک دشنه ی خائنانه ی دیگر بر پیکر این ملت است. „افاغنه ای که مادران ایرانی دارند“ کدام مادران ایرانی؟ یک زن نجیب ترجیح می دهد بمیرد تا با یک هزاره ازدواج کند.
بحث ما سر کسانی است که باتعداد دو و نیم میلیون نفر با شرط زندگی دراردوگاه مهاجران به ایران آمدند اگر اینها هم مثل آمریکا گزینش شده به ایران آمده بودندو از کلی فیلتر رد شده بودند من هم قبول داشتم که تابعیت ایرانی بدهند
افغانی با شناسنامه ایرانی جعلی زمین و ماشین می خرد ولی بعلت حضور غیر قانونی در ایران سربازی نمی رود مالیات نمی دهد افغانی فامیل قاچاقچی خودش را لو نمی دهد افغانی که می داند اگر در افغانستان بود یک صدم درآمد توی ایران را نداشت اگر خوب کار نکند چکار کند ؟
همین الآن موبایل ماهواره ای و ۳G توی افغانستان است و کلی پیشرفت کرده پس چه احتیاجی به ما دارند حالا اگر هم می خواهند بمانند باید در اردوگاه پناهندگان زندگی کنند نه اینکه شناسنامه جعلی بگیرند و دختران ما با ادعای ایرانی بودن ازداج کنند بعد ببرند افغانستان
دوست عزیز برخورد مغرضانه ای با جماعت افغان که بصورت غیر قانونی در ایران زندگی می کنند ندارم ولی وقتی شاهد قتل..سرقت..تجاوز..و غیره از سوی گروهی از این جماعت هستی دیگر نرخ پایین دستمزد و بهره وری بالای ایشان نسبت به نیروی کار بومی به هیچ نمی ارزد. متاسفانه شرایط زندگی مناسبی برای جماعت افغان ساکن ایران وجود ندارد ولی مسئولیت این شرایط سخت نتیجه انتخاب ایشان برای اقامت غیرقانونی بوده و قطعا چنین اقامتی نه تنها در ایران بلکه در هر کشوری مشکلات خاص خود را به همراه دارد. فرزندان بدون شناسنامه از مادران ایرانی و پدران افغانی..خیل عظیم متکدیان افغانی در سطح شهر که عموما“ از اعضای یک خانواده پر جمعیت هستند و اعمال مجرمانه برخی از این گروه از عوارض ورود بی رویه این جماعت به شمار می رود. کاش دولت ایران شرایطی فراهم آورد تا درصد اقامت غیرقانونی این مردمان و تبعات آن از چهره جامعه ما زدوده شود تا از این پس شاهد برخورد ها و قضاوتهای ناعادلانه نباشیم.
ما نگران وضعیت شیعیان هستیم تعداد شیعیان به نحو بسیار نگران کننده ای در حال کاهش است بخاطر مسایل کنترل جمعیت در حالی اهل سنت به فتوای علمای خود کنترل جمعیت را حرام می دانند و کمترین تعداد بچه اشان هفت هشت تا بچه است عملا شیعیان در بسیاری مناطق مرزی اقلیت شده اند امنیت ملی با این وضعیت در خطر قرار گرفته است
شما از کجا فهمیده اید کارگر ماهر افغانی هم داریم ؟ کارگر ماهر به چه کسی میگویندکسی که سواد و خواندن و نوشتن ندارد ۵۰ پنجاه سال هم کار کند کارگر ساده است مثل تقریبا تمام کارگران افغانی لذاکارگر ماهر افغانی نداریم اگر کسی نگران جوان معتادش است نگران وضعیت اخلاقی جامعه است به قول مقاله شما جزو آن گروه فاقد آموزش و مهارت طبقه بندی می شود که مخالفت نژاد برستانه دارد ؟ نسل شیعه دارد منقرض می شود کنترل جمعیت در مناطق سنی نشین معنا ندارد برو کردستان برو سیستان بلوچستان برو هر جایی که سنی است به فتوای علمایشان دارند تعداد زیادی بچه تولید می کنند افغانی ها که ۷۵ هفتاد و پنج درصدشان سنی هستند با تعداد انبوه بچه هم اضافه دارند می شوندمجلس هم تصویب کرده به بچه هایشان تابعیت ایرانی داده شوندو خود افغانی ها در ایران بمانند چطور تا همین چند لحظه پیش ما اضافه نیروی کار داشتیم بهره وری نیروی کار کم بود تعداد کارگران استخدامی بیش از حد نیاز بود نیاز به کوچک سازی دولت بود می گفتید خصوصی سازی باعث کوچک شدن و بهره وری بالاتر می شود و کارگر خلاصه زیادداشتیم حالا چی شد گفتید کارگر افغانی تازه لازم است یک پشت و بام و دو هوا ؟ بالاخره کارگر استخدامی زیاد داریم و باید خصوصی سازی کردو کوچک سازی دولت یا نه؟
واقعیت این است که دو تا سه میلیون پناهنده آن هم از یک کشور رقم بسیار بالایی است بویژه برای کشور فقیری چون ایران که خودش هزار و یک مشکل دارد. بیشتر نظراتی که در اینجا نوشته شده نه بر اساس واقع بینی که بر اساس خاطرات خوب یا بد از افغانها درج شده است. وجود تعداد زیادی پناهنده بدون حساب و کتاب تنها پایه های اقتصاد و امنیت کشور را تضعیف می کند چه این پناهنده ها افغانی باشند و چه اروپایی. راه حل اساسی کمک ایران به ثبات افغانستان و برنامه ریزی برای بازگرداندن آوارگان به کشورشان است. وقتی از بین دو تا سه و نیم میلیون افغانی حاضر در ایران تنها ۶۰۰۰ نفر شناسنامه کار دارند باید دریافت که چه میزان کارهای قاچاق، غیرقانونی و ضد امنیت اجتماعی انجام می گیرد. یک راه حل می تواند دادن ویزای کار یک ساله به افغانها باشد.
بله دوستان در ایران کم تر کسی است که افغانی را به عنوان دوست بشناسند در ایران که مردمانش خود رابا فرهنگ غنی ۵۰۰۰ساله می شمارند
همه فرهنگ اصیل خود را گم کرده اند و پریشاننند که به کدام سو برای یافتنش بدوند بعضی ها که پیدا نمیکنند تمام کاسه های عالم را بر سر ما میشکنند ولی من میگم افغانی برای گم نکردن فرهنگش امروز مردمانش در حال بد بختی کشیدن هست و روز شما این را خواهید فهمید
سلام شم فقط در این سایت از افغانی ها دفاع میکنید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
غیر ممکنه باور نکردنیه!!!!!!!!!!!!!!!
میخوام ایمیل شم را داشته باشم
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و به خصوص آقای معروفی
به نظر من اشتباه کار در سیاست دولتمردان ایران از ابتدای ورود افغانی ها به ایران تا اکنون بوده . چرا باید مهاجری که بیست سال پیش وارد ایران شده و یا شاید هم در ایران به دنیا اومده باشه ، هنوز مهاجر افغانی و به دیده حقارت به اون نگاه کنن ، هنگاری تازه وارد ایران شده باشه . و دولت ایران هر سال فقط در شروع بهار به فکر بیرون کردن اینها می شود .تحقیر مهاجرین افغانی سیاست دولت ایران هست نه مردم ایران. چرا کسی که بیست سال در ایران بوده نمی تونه تابعیت ایران بگیره ؟ اخه چرا؟ چرا ؟
و درجواب دوست نژادپرستمون که هر وبلاکی که درباره افغانی ها چیزی نوشته همان مطلب دو و درازشو انجا ثبت کرده . و همه افغانی ها را به نژاد زرد خطاب می کنه باید گفت که اولا ً همه افغانی ها نژاد هزاره نیستن و همین هزاره ها همگی شیعه مذهب هستن و توی که خودت رو پیروی دین خدا و مذهب تشیع می دونی اینو بدون که اگه خدا می خواست تمام انسانهای روی زمین رو به یک شکل و از یک نژاد می آفرید . همچنین که خداوند( ج ) فرموده اند ما شما را دسته دسته و گروه گروه آفریده ایم به خاطر اینکه خودتون بهتر بشناسین .و به نظر شما اکه همه مردمان دنیا به یک شکل و یک نژاد و دارای معیشت زندگی یکسان و اصلا ً هیچ فرقی از هر لحاظی بین انسانهای روی زمین نمی بود باز هم در دنیا مشکلی پیدا می شد یا نه ؟ جواب من اینه که حتما ً در آن موقع هم آدم نماهای خودخواهی پیدا می شد که خودشون از دیگران برتر بدونن .
هزاره ، سیاه ، سفید ، قرمز ، ایرانی ، افغانی ، یهودی همه به فرمان خداوند به وجود آمده اند .
سلام خدمت آقای معروفی
چرا من با وجود اینکه بیست سال در ایران بودم نمی توانم تابعیت ایران را داشته باشم ؟ و طبق قانون ایران کسی که سن آن از ۱۸ بالاتر باشه و حداقل پنج سال در ایران زندگی کرده باشه می تواند تابعیت ایران را بدست آورد . ولی دولت ایران حتی حاظر نیست طبق قانون خودش با افغانی ها برخورد نماید
من از خواندن اظهارات آن دوست که برای اثبات وجهه منفی هزاره و افغانی از توهین، تحقیر، و ناسزا گویی استفاده کرده بود شرمناکم. فقط در چند جمله برایش جواب می نویسم:
۱- اظهارات ایشان بیشترش تلویزیونی و کوچه بازاری است که به هیچ عنوان درست نیست.
۲- بنا بر آماری که ایشان از جرم و جنایت های برادران افغانی مان می دهد اگر دفتر داد گستری و زندان ها را ببینیم واقعا چه قدر افغانی است؟ و بسیار از مواردی را که ایشان و سایر مردم می گوید جز تهمت و خبر کذب نیست.
۳- آقای بیجه که ایشان به عنوان جانی افغانی شاهد آورده اند یک فرد ایرانی بود که همه شنیدیم و دیدیم. چنانچه در مورد خفاش شب نیز نسبت افغانی دادند و بعد معلوم شد که ایرانی بوده.
۴- فرصت های شغلی که افغانیها اشغال کرده باعث رونق اقتصاد و کار ایران شده چون هیچ ایرانی حاضر نیست که در هر وضعیتی در بیابان برهوت جیرفت و کهنوج مدرسه بسازد و …. ، جوانانی ایرانی بیکار دو قشرند یک: تحصیلکرده ها که افغانیها مشاغل تخصصی را نگرفته است. دو: مردم عادی و سرکوچهی که همین الان اگر اراده کنند برایشان کار است. من خودم شاهدم که سرکوجه مان بیش از ده جوان بیکار نشیته که اگرر عرضه می داشتند لااقل دیپلم شان را می گرفتند.
۵- ما باید افغانی ها را اخراج کنیم ولی توهین و نادیده گرفتن شخصیت آنها در هیچ فرهنگی قابل توجیه نیست.
۶- در اینکه شما( منتقد) از چه قومی هستید من شک دارم
چیزی که بعصی دوستان گفتن واقعیت نداره.
بهتره اول بفهمن که بیجه کی بوده بعد که مطمئن شدن بگن افغانی
اولا گه خورده اون بیسوادی که میگه زن ایرانی نجیب با افغانی ازدواج نمیکنه .ایرانیها هم خیلیهاشون از نژاد مغول و سربازان اسکندرند. اگر به قیافه ها دقت کنید متوجه میشوید.آقا اصلا ایرینی خر کی باشه . ایران باید فعالیتهای هسته ای رو متوقف کن چون برای دنیا خطرناکه .نایرانیا روحیه تجاوزگری دارند. نشون به اون نشون که تو دهاتای ایران بازیها ومراسمی رواج داره که نشون دهنده این روحیه است.