اوج و فرود

گاهی هیچ چیزی نمیتواند جلو فرو رفتن یا اوج گرفتن آدمی را بگیرد. تو یک جا ایستادهای و میبینی داری فرو میروی.
                                                                    از رمان تماماً مخصوص
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

31 Antworten

  1. سلام استاد عزیزم
    این نه شبیه که عین حال و هوای من بود. یک جایم و دارم فرو می روم. استاد تماماً مخصوص را به کس خاصی تقدیم کرده اید؟
    من به خودم تقدیم اش می کنم.
    اما استاد می دانید نظر من چیست؟ که تو می بینی بقیه ایستاده اند و با هر چیزی فرویت می برند. با اینکه فقط یک جا ایستاده اند و کاری جز نگاه کردنت نمی کنند.
    —————————–
    سلام کیهان جان
    کتاب تقدیم نامه هم دارد
    وقتی چاپ شد، می بینی

  2. بنام خداوند بخشنده مهربان
    ایرانیان فرزندان ملک کیان
    همراهان ازادی درود بر شرفتان
    بدینوسیله بنیاد ازادی جنبش بر خواسته ازفریاد ازادی خواهی جوانان ایران زمین
    اطلاعیه خود را در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به این گونه صادر میکند.
    با توجه به ارمان ازادی خواهیمان که همانا استفاده از فرصتها برای رسیدن به خواسته ها و نیاز های
    مشروع و بر حقمان است و با توجه به اینکه ۴ سال قبل بنا به دلایل بسیار از جمله نا صبوری ونامیدی
    ما از جنبش جوان وزخم خورده اصلاحات منجر به این شد که از کنار انتخابات بی تفاوت بگذریم ونتیجه
    ان چیزی نبود جز وخامت اوضاع اقتصادی و افزایش نا هنجاریهای اجتماعی و بدخیم شدن روابط ایران
    با جهان خارج ونیز سخت تر شدن شرایط برای فعالین ازادی خواه و جنبش های مدنی و … دیگر حاضر
    به تکرار چنین اشتباهی نیستیم .
    هم اکنون شاهد عنایت ملت ایران به جنبش اصلاحات وجان گرفتن دوباره ارمانهای ازادی خواهانه
    و شور و امید وصف ناپذیری در دل ایرانیان و بخصوص جوانان و زنان و قشرهای محروم هستیم.
    این جنبش که مزین به نام مهندس میر حسین موسوی شده است، مردی که درطول ۸ سال
    نخست وزیری در شرایط بحرانی ان زمان توان مدیریت و پاک دامنی خود را ثابت کرده
    وبرنامه های عموم پسند و مناسبی را در تمامی زمینه ها برای اداره کشور اراعه کرده است
    این فرصت راامروز قنیمتی بزرگ میدانیم تا همصدا و همراه این ملت بزرگ و در کنار نسلی
    سرشار از
    شور و امید وعشق و ایمان به ازادی،
    به نام نسل سومی ها وارد این میدان شویم تا از فرصت بزرگ و مهم پیش امده
    برای رسیدن به آرمانهایمان استفاده کنیم.
    جوانان , کارگران , دانش اموزان و معلمان و فرهنگیان , دانشجویان و دانشگاهیان ,
    اصناف و بازاریان ,
    مادران و زنان خانه دار , باز نشستگان , نظامیان و لشگریان , بیکاران ، اغنیا و فقرا …
    این فرصت بزرگ را از دست ندهید زیراهر انچه بیش اید هم در مقابل خود و هم در برابر فرزندان و
    نسلهای بعدی همگان مسئولیم .
    به پا خیزیم زمهر میهن خوش کنیم اباد
    بنیاد ازادی

  3. عباس جان سلام.
    گاهی، هرچقدر هم خورشید گرماش شدید باشه باز هم یک جای دل آدم میلرزه و آه سردی می کشه.
    گاهی هم بخ های قطب شمال را گرمای دل آب می کنه.
    صدای دستگاه چاپ منو یاد صدای تالاپ تالاپ دست خمیرگیرها میندازه، و چه خوش نواست. آدم دلش می خواد مدام این صدا تو گوشش باشه.
    عباس جان خورشید درون قلبت همیشه تابان باد.
    سعید از برلین.
    ———————
    سلام سعید عزیزم
    مدتیه ندیدمت.
    امید که خوب باشی

  4. وای آقای معروفی من اولین نفرم که دارم نظر می دم
    خیلی خوشحالم…
    فرو رفتن… یک بار با تمام وجود حس کردم ناخواسته دارم فرو می رم… هنوزم عواقب اون فرورفتگی رو دارم می کشم…
    آقای معروفی این رمان تماما مخصوص ایران چاپ نمی شه؟
    آخه همیشه یه قسمت هایی اش رو می ذارین، تشنه ترمون می کنین…
    همواره شاد و عاشق و سالم باشید
    —————————
    سلام
    گاهی جمله ای لزش میذارم که دلم براش تنگ نشه
    به زودی در ایران منتشر میشه

  5. „جهان مجموعه وهم آلودی است که به کوه می ماند، باتلاقی است که برای شناختن اسرار آن نباید دست و پا زد،فقط باید زندگی کرد.“ سال بلوا
    آقای معروفی سلام و خسته نباشید ، نزدیک به ۴ ماهه که میخوام مطلبی برای شما بنویسم ، بارها و بارها تو ذهنم مرورش کردم ولی نمی دونم چرا هر وقت قلم دست می گیرم نمیتونم به جمله دوم برسم ! فقط اینو بدونید که برای من خیلی عزیزید و معلم و استاد زندگی من هستید ، بیشتر مواظب خودتان باشید ، من تازه پیداتون کردم
    راستی رمان سال بلوا شاهکاری بود ، نمی دونم جایی گفتید که باسی سال بلوا خودتون بودید یا نه ولی هر چه بود من آخر داستان شمارو به زحمت خوندم چون اشکهام اجازه نمیداد!!
    امیدوارم همیشه موفق باشید
    ——————————-
    سلام یوسف عزیزم
    آره اون باسی منم با پدربزرگم. یکبار دیگه هم همین باسی رو با پدربزرگ توی رمان «نام تمام مردگان یحیاست» می بینید.
    و مرسی از شما

  6. مثل یکهو خراب شدن _ بنای ایه که به استحکامش اعتماد داشته باشی… وقتی فرو می ریزه / دیدن _شکوهی که آوار میشه خیلی تاسف انگیزو ترسناکه. خوبید؟
    —————-
    می گذرد

  7. سلام به آفریننده انسانهایی از جنس همه ما که خوش بر دل نشینند
    چه خوب است این حس دوباره نوشتن که مثل ستاره های کوچک فلزی زیر پوستم میدود…این حس خوب چند وقتی ست که سرک می کشد به لایه های خاکستری سرم و از وقتی آمد که سایت شما را می خوانم باور می کنید کلمه ها سراغم آمده اند؟
    درود بر شما
    ————————-
    پس بنویس

  8. سلام
    اون زمان که دانش آموز بودم هر روز به اینجا سر می زدم. اون وقتها خیلی به آینده امیدوارتر بودم. یه وقتهایی فکر می کردم تحمل این همه انرژی رو ندارم. مثل زودپز! حالا ۳ ساله که دانشجو ام و ۳ ساله که تبدیل شدم به یه آدم روانی و افسرده . هیچوقت آینده اونطوری که آدم پیش بینی می کنه اتفاق نمی افته. دیشب یهو یاد شما افتادم و اینکه چند وقته نخوندمتون. حالا حالم خیلی بهتره …
    ——————-
    امید که همیشه بهتر باشی

  9. عابرهرروز و هر شب صفحه های توام بیشتر بنویس….. دراین گوشه دنیا چنان نزدیک و مجسمی بامن که گاهی موقع خواندن نوشته ها تحسینت می کنم و وقتی جوابی نمی شونم تازه می فهمم از اینجا تا آنجا فاصله ها زیاد است…… خوشحالم هنوز سالم وسرپایی…. شادی زی… دیرزی
    ———————————–
    سلام و ممنون

  10. معروفی عزیز راست است که گاهی هیچ چیز نمی تواند جلوی فرو رفتن آدمی را بگیرد سی سال است که فرو می رویم و هیچ کس چه خاتمی چه میر حسین و … نمی توانند جلویش را بگیرند
    ——————–
    درست میگی
    ولی در این سی سال به موازات فرو رفتن ها، چیزی هم در جامعه ساخته شده که ارزش ویژه ای دارد

  11. یادش به خیر فروغ که می گفت :
    „نگاه کن !
    تو هیچگاه پیش نرفتی
    تو فرو رفتی “
    اما گاه فرو شدن از اوج گرفتن عمیق تر است . گاه که نه ، شاید …
    آقای معروفی ابهام این جمله هولناک زیباست . چه می شود گفت .
    تا فراموش نکرده ام . منتظرتان هستم تا قلم شما را برای یادنامه داشته باشم . در همین جا اگر شده و اگر امکانش نیست هر جا که خود صلاح می دانید . تمام مطالب را دریک صفحه جمع اوری می کنم و با لینک به هم پیوند می دهم . نوشته ای از شما باعث جدی تر شدن نگاه نسل جوانی می شود که نویسندگان خود را یا کم می شناسند و یا چنان که در خور آنان است نمی شناسند . امیدوارم وقتی هرچند اندک و یا چند سطری حتی برای این یادنامه از شما داشته باشم .
    با مهر
    —————–
    سلام
    همه ی سعی م را خواهم کرد

  12. سلام استاد
    ما کی منتظر انتشار رمان تماما مخصوص باشیم؟
    استاد کاش می شد شماره ی تماسی از خودتون برای من بزارید. من خیلی نیاز دارم با شما صحبت کنم.
    لطفا اگر راهی هست که بتوانم با شما صحبت کنیم این لطف را از من دریغ نکنید.
    راستی استاد مجموعه ای به نام “ این روشنای نزدیک“ به کوشش یکی از دوستان ما به چاپ رسیده که مجموعه داستان و شعر در نه جلد از داستان نویسان و شاعران جوانی ایرانی ست .. خوشحالم می شویم که بتوانیم کتاب ها را برای شما پست کنیم و نظر شما را بدانیم..
    منتظر جواب شما هستم..
    —————————
    سلام محمد جان
    این آدرس منه
    Abbas Maroufi
    Kant Str. 76
    ۱۰۶۲۷ Berlin Germany

  13. استاد عزیزم سلام . این روز ها که تب سبز همه جا را فرا گرفته مدام یاد سخن مرحوم شاملو می افتم آنجا که گفت ایرانیان حافظه ی تاریخی ندارند . به راستی اگر حافظه ی تاریخی داشتند امروز میرحسین می توانست این چنین بی پروا به بهانه ی تغییر شرایط موجود رای جمع کند ؟ کسی که خود در دوران مدیریتش کارنامه ی چندان درخشانی ندارد ، کسی که زمانش داشتن ویدویو جرم بود ، کمیته ها ی انقلاب زمان او شروع به کار کردند ، گزینش ها شروع شد ، جلسات ستاد انقلاب فرهنگی در دفتر او برگزار شد ، خیلی ها در زمان او انگ آمریکایی خوردند . نمی دانم کاریکاتور نیکان را دیده اید استاد ؟که یک عده شاد و بشاش چشم بند سبز بسته اند وشخصی آنها را به پرتگاه صندوق رای هدایت می کند .
    عجیب دلم گرفته . به حال خودم و به حال مردم. مردمی که ان قدر خوب و ساده اند و حاکمانی که به همین اندازه دغل کار . غم این خفته ی چند خواب در چشم ترم می شکند …
    استاد فارغ از هیاهوی انتخاباتی با زحمت کتابهای مرحوم ساعدی را پیدا کردم و هر شب یک کتاب خواندم . من تا به حال از ایشان چیزی نخوانده بودم . اما این چند شب واقعا لذت بردم .
    —————————————-
    سلام محمد عزیزم
    همینطور است که می گویی.
    در مورد انتخابات نظرم را برای بی بی سی نوشتم.
    چند روز پیش تماس گرفتند و برای صفحه ی من و انتخابات مطلبی خواستند.
    و من به همان قناعت می کنم.
    اما ساعدی
    یکی از بهترین نویسندگان این صد سال ما هموست.
    و حتماً „واهمه های بی نام نشان“ ش را هم خوانده ای

  14. Abbase Maoufie besiar aziz
    koja mitunam safe nazare shoma ro dar bbc baraye entekhabat bekhunam,
    mamnoon ke minevisy ostad.
    Hedie Shaygi
    ————————–
    سلام هدیه عزیزم
    مطلب رو می ذارم روی صفحه

  15. تکرار تمام شدن است استاد
    روزی زیباترین رومان جهان را خواهی نوشت
    —————–
    این آرزو رو دارم
    و براش تلاش می کنم.
    مرسی

  16. سلام آقای معروفی
    حال و احوال بهتر است؟
    دوست تان دارم.
    ——————-
    سلام نسرین مدنی عزیزم
    مرسی که به من لطف داری

  17. سلام جناب معروفی
    من حس این جمله تان را بارها تجربه کرده ام؛ آنگاه که دیگر احساس می کنی هیچ چیز این زندگی دست خودت نیست و تنها باید نظاره گر غرقه شدن خودت باشی در گردابی که دورت چنبره زده.
    چه خبر از „نام تمام مردگان یحیاست“ و “ طبل بزرگ زیر پای چپ“ ؟ آیا می توان چشم انتظار چاپ آنها نیز در ایران بود؟
    گذارم که به خیابانهای این شهر درندشت(مشهد) می افتد از شدت سرسام پناه می برم به کتابفروشی ها و برای خودم چرخ می زنم در آنها و این روزها بیشتر دنبال نام شما هستم و تماماً مخصوصتان.
    دلم تنهاست و این روزها عجیب هوس خواندن کتابی از شما دارد تا مرهمی باشد بر این جان خسته و پر و بالم دهد و جدا کندم از این „میهمانخانه ی مهمانکش روزش تاریک“
    پاینده باشید و سرزنده
    ——————————
    سلام محمد عزیزم
    کتاب ها رو داده م به ناشر
    امیدوارم این نکبت دست از سر مملکت برداره
    و امیدوارم به زودی اوضاع تغییر کنه

  18. آقای معروفی عزیزم
    هر از چند گاهی مطلبی از کتاب „نماما مخصوص “ رو میگید ،میشه حکایت ساقی که در هر جامی قطره ای میریزه و فرد رو کم کم مست میکنه
    ———————-
    سلام
    ولی چیزی از داستان براتون نگفتم

  19. پژواک آه ملتم
    از سینه گاهی بردرد
    چاک گریبانم قلم
    داغم زشیران علم
    کی می رهد زین داغ جانسوزم
    قلم؟
    آآآآآآآآآآآآآخ استاد داغم, داغ !دارم می سوزم , بد جور…خدایا تا کی؟؟؟
    ————————
    امیدوارم شاد باشی

  20. حاضر بودم توی دوهزار سال پیش چاپار باشم، اما الان، به قول تماماً مخصوص فرو نرم.
    چرا اینطوری شده؟
    چرا این روزای سیاه تموم نمی شن؟
    کِی بیدار می شم که ببینم همه ی اینا کابوس بوده؟
    چرا وقتی زنگ زدم نبودین؟
    چقدر از حال خودم می ترسم.
    ——————————-
    دنیا و به ویژه ایران در حال تغییره

  21. استاد عزیز
    این روزها اگر در ایران باشید فرو رفتن مردم ایران رو میبینید که با فرو رفتن میخواند اوج بگیرند. و این اوج اعتراض….

  22. سلام آقای معروفی
    چند دیقه پیش رمان سال بلوا را تمام کردم
    گریستم و گریستم
    و سر شار از احساس
    از تو متشکرم
    از تمام وجود
    و دوستت دارم
    میلا
    ———————-
    مرسی که کتاب منو خوندین

  23. زندگی این روزها همین شده بایستی و ببینی که فرو میروی. هنر کنی دست و پایی میزنی و فروتر ….
    ———————
    سلام پرنیان عزیزم

  24. سلام
    من امروز از طریق لینکی در فیس بوک با این سایت آشنا شدم. اولش فکر کردم یه وبلاگی مثل بقیه ی وبلاگ هاست که تو اینترنت ریخته و در واقع فقط چیزیه که یه نفر میخواد به وسیله ی اون بگه که منم هستم، آره منم هستم که از تو بالاترم و میخواد که دیده بشه و تایید بشه…
    ولی وقتی شروع کردم به خوندن، بعد از تموم شدن خط اول، یه چیزی از گوشه ی چشمم راه افتاد که دیگه جلوش رو نتونستم بگیرم. اون مطلب رو خوندم و رفتم ولی ۲-۳ ساعت بعد برگشتم. من عاشق مارکوویچ رتکو هستم و مستند اتاق های رتکو رو از هر چند وقت تو تنهایی میشینم نگاه میکنم و گریه میکنم. حتما میدونین که موسیقی اون مستند، همین آهنگ پس زمینه ای که الان داره پخش میشه.
    من الان چند ساعتی هست که دارم اینجا پرواز میکنم و میخونم و میگریم. امروز ۲۳ خرداد ۸۸ و همه ی ایران (خالی بستم، فقط یه عده ی خیلی خیلی کم) تو حال و هوای خاصی هستن.
    چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا باید به این زندگی میومدیم!؟ چرا نتونستیم زیبایی رو درک کنیم؟؟ چرا نتونستین دلیل زندگی کردن رو بفهمیم!!؟؟ چرا؟

  25. سلام استاد
    من عاشق قلم توانای شما هستم. با سمفونی مردگان شروع کردم،همون زمان هم در اردبیل دانشجو بودم ، سالها با این کتاب و آیدین زندکی کردم، شاهکار بود.
    بعد از اون کتاب ،کتاب هیچ نویسنده ای رو دوست نداشتم بخونم تا سالها بعد که اتفاقی به سال بلوا و بعد پیکر فرهاد بر خوردم که واقعا محشر بودن، بعد از این هم کتابای هیچ کس دیگه ای غیر از شما رو نمیخونم.
    میخواستم بدونم رمان دیگه ای غیر از اینها داخل ایران به چاپ رسیده یا نه؟ و رمانها و کتابهای دیگه ای که قراره که چاپ بشن به چه اسم هایی هستن؟
    برای من افتخار بزرگیه اگه این کامنت رو بخونین و بهش جواب بدین.
    با تشکر فراوان
    اردوان
    ————————-
    اردوان عزیزم سلام
    مرسی از لطف شما. کتابهای من در نشر ققنوس منتشر شده، دوتا رمانم هم در آلمان انتشار یافته، اگر مسافری اینورها داشتید خبرم کنید تا برایتان بفرستم
    رمان تماماً مخصوص هم تا دو هفته ی دیگر در برلین منتشر می شود

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert