دریاروندگان چه زیبا نوشته است:
چندمین روز!
من دیدم که خانم شفعیی گریه میکرد.
من گریه او را دیدم، در گریه او سوز دیدم، درآن اما زاری ندیدم.
در این گریه مهر دیدم اما در آن شکست ندیدم.
در این گریه عجز دیدم ولی نه عجز خانم شفیعی را، که عجز و سردرگمی قدرت را دیدم، عجز اشباحی را دیدم که از شکستن حریف خود عاجزند، استیصال بردگان زور را دیدم. آنها وحشتزده بودند، من این وحشت را دیدم و شکوه مردی را دیدم که پایان نداشت. عاشقی را دیدم که بر سر جان به قماری دیگر نشسته بود، قماری که تنها یک برنده داشت، به هر شکل و صورتش.
سیهچردگان را دیدم که میدانستند او از هم اکنون بازی بر سر جانش را برده است، چه ادامه بدهد و چه ندهد، چه آزاد شود چه در بند بماند، آنان وحشتزده میدانند که برای طول تاریخ دوام او بر جریدهی عالم ثبت است.
تاریخ با صدای رسا هم اینک فریاد بر داشته است: „بار دیگر آرشی دیگر!“
گریه خانم گنجی تنها قاصد این خبر بود:
گنجی پیروز شد…
_____________________________________________________________
آقای گنجی! ملاقاتی داری… لبخند یادت نرود!
فراخـوان برای ملاقات با گنجی
مردم آزاده ایران
گنجی فرزند شجاع و آگاه ملت ایران را که به جرم افشای جنایات سازمانیافته و دفاع از عدالت و آزادی سالهای متمادی در زندان بسر برده، پس از تحمل رنجهای طاقتفرسای زندان و ۶۰ روز اعتصاب غذا با تنی رنجور و جسمی نحیف، در بیمارستان میلاد حبس کردهاند.
این چراغ تابناک راه آزادی، اکنون به خاموشی میگراید.
جلوگیری از ملاقات همسر و فرزندان و بستگان با او، و دستگیری وکیل مدافع شجاع وی آقای عبدالفتاح سلطانی، و منع جراید و مطبوعات از درج اخبار مربوط به گنجی، و سرکوب معترضان به چنین رفتارها در مقابل دانشگاه تهران، و بازداشتهای گسترده، و یورش به خانه او نمایانگر اراده دشمنان مردم و دموکراسی به حذف اوست.
گفت آن یار کز او گشت سردار بلند/ جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
اگر بهخاطر داشته باشیم، «بابی ساندز» مبارز شجاع ایرلندی پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا جان باخت، و با توجه به اینکه بیش از ۶۰ روز از اعتصاب غذای „اکبر گنجی“ می گذرد و وی از بیماریهای دشواری همچون بیماری شدید تنفسی نیز رنج می برد، درک این نکته که او هر دم به مرگ ناخواسته نزدیک و نزدیکتر میشود چندان دشوار نیست.
امروز جامعه جهانی و تمام دلسوزان حقوق بشر همراه با ملت ایران با چشمی نگران خواستار رفع همه محدودیتها و رعایت حقوق کامل شهروندی گنجی و آزادی وی هستند.
ما امضا کنندگان این فراخوان، ضمن تأکید بر ضرورت پاسخگویی قوه قضائیه به درخواستهای مشروع، قانونی و برحق این روزنامه نگار شجاع در ساعت چهارده روز پنج شنبه بیست مرداد هشتاد و چهار (ساعت رسمی ملاقات) به منظور ملاقات با اکبر گنجی به بیمارستان میلاد مراجعه خواهیم کرد تا ضمن ملاقات و مذاکره با او، درخواست صمیمانه آزادیخواهان و مدافعان حقوق انسانها را به گنجی عزیز برسانیم و بگوییم که مسیر مبارزه و دفاع از آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق بشر، وجود عزیز تو و امثال تو را بیش از پیش میطلبد تا حضور سالم و پویای گنجی، خاری در چشم کسانی باشد که خاموشی فریاد رسا و حقطلبانهاش را به انتظار نشستهاند.
علی افشاری، علیاکبر موسوی خویینی، دکتر محمد ملکی، دکتر ناصر زرافشان، علیرضا جباری، سیمین بهبهانی، رضا دلبری، عبدالله مومنی، مهدی امینیزاده، باقر علایی، علیاشرف درویشیان، حجت شریفی، ستار امینی، محمدعلی عمویی، فریبرز رییسدانا، فاطمه حقیقتجو، رضا یوسفیان، علی تاجرنیا، محمد دادفر، حسین لقمانیان، حسین مجاهد، احمد زیدآبادی،…
صدها آزادیخواه روز پنج شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۴ به ملاقات اکبر گنجی میروند. امید که هزاران نفر دیگر به این جمع بپیوندند.
سعید مدنی، علی سیاسی راد، خانم عابدینی، هادی کحالزاده، محمدعلی سیدنژاد، سمیرا صدری، علیرضا کفشکنان، شاکر، کیوان صمیمی، مجید تولایی، محمد بهزادی، مصطفی تنها، محمود یگانلی، علیرضا کرمانی، شایا شهوق، ناصر اشجاری، داوود محمدی، ابراهیم صحافی، بهزاد شکریان، شهرانگیز ابوطالبی، زهره تنکابنی، علی ارجمندی، پیمان معظمی، رضا شرفی، مرضیه منصوری، نسرین رضایی، رضا باغچهسرا، نسرین علویزاده، قدرت سمیع، ماریانا ظفری، احمد بنیحسن، فاطمه سلطانزاده، محمد جودکی، هژیر پلاسچی، الناز انصاری، مجید لکی،
شهروز مقدم توتونچی، جعفر مهر اقدم، بیزن امینی، کسری پیلهچیان، پروانه سمامی، گوهر شمیرانی، حمید بیآزار، شهلا انتصاری، سیفالله اکبری، نجف رحیمی، علی فایضپور، رضی جعفرزاده، کریم قربانزاده،
فرزانه آقاییپور، احمد بابایی، محسن اسداللهی، نادر اسداللهی، محمد هاشمی، امین احمدیان، بهاره هدایت، جعفر رسولی، ماکان مینایی، سعید مرادی، امیرحسین رحمانی، مهدی عربشاهی، علی کاکاوند،
علی طاهری، احسان پورنگ، محسن شیرزاد، داود شاهچراغی، رضا بخشی، کیوان امیری، مرتضی اصلاحچی، فاطمه آرامنژاد، فرید مدرسی، محمدرضا نوربخش، کوروش طاهری، محمد عاملی، علیرضا ارشادیفر، مجید برقی، سمیه مغنیزاده، شوان رستمی، مهدی محمدی، امیرحسین بهروز، امید کمانی،
سعید طبرسی، مجید جانیپور، مصطفی خسروی، محمدجواد بنیحسینی، ایمان براتیان، حمید هداوند،
محسن سیدین، احسان منصوری، محسن سهرابی، نگار زمانفر، حمید طباطبایی، مهدی حبیبی، صدیقه بیگدلی، نصرالله کشاورز، بیژن پوریوسفی، اسماعیل سلمانپور، داوود زمانی، یاشار قاجار، مسعود دهقان،
متین مشکین، حامد ابراهیمی، عابد توانچه، مهدی مشایخی، حاجیلری، علی کمیجانی، توحید علیاشرفی، کیوان انصاری، روزبه ریاضی، حمید چمن، علی بیکس، علی مهری، مصطفی صداقتجو، امیر اسحاقی، نفیسه زارع، مرتضی احمدی، علی رحمتینژاد، جواد رحیمپور، حسام فیروزی، علی مقیمی،
بهزاد اسدنژاد، سراج میردامادی، مریم شبانی، مجتبی سادات، عباس سرلک، محمد سعیدزاده، جعفر شرفخانی، مهدی حسیننژاد، خشنود احمدی، حمیدرضا مالکی، احمد مدادی، محمود معتقدی، جواد علایی
رئوف طاهری، بهروز طاهری، زهره اسلامیان، رضا خجسته رحیمی، بهروز خالقی، مهدی فولادگر، محمدرضا رحیمی راد، ساسان آقایی، بهزاد مینایی، و…
اطلاعیه دفتر تحکیم وحدت
اکبر گنجی، روشنفکر و روزنامه نگار شجاع ایرانی که بدل به نماد خواستههای مدنی مردم ایران برای گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی شده اینک در حالی شصتمین روز اعتصاب غذای خود را به پایان رسانده است که روزهای فراوانی را به جرم تابانیدن نور به تاریکخانههای قدرت غیر دموکراتیک و بردریدن پرده تزویر اربابان قدرت در کنج زندان به سر برده است و اکنون با تنها سرمایهاش که جان و حیاتش است به مبارزه با روند رایج بی عدالتی برخواسته است و هر لحظه بیم آن میرود که حادثهای غیر قابل بازگشت آسیب جدی به این سرمایه ملی وارد کند، و گنجی ناخواسته در دام شومی که اقتدارگرایان در برابرش گشودهاند وارد گردد.
اکنون که به ابتکار جمعی از فعالان مدنی حوزه فرهنگ و سیاست و جامعه فراخوانی برای حرکت فراگیر ملاقات با گنجی در ساعت چهارده تا شانزده پنجشنبه بیست آبان هشتاد و چهار و رساندن صدای حمایت و نیز نگرانی همه آزادیخواهان ایرانی به وی اعلام گردیده، دفتر تحکیم نیز حمایت خود را از این حرکت مدنی اعلام میدارد تا با حضور خود ضمن جلوگیری از مشمول مرور زمان شدن موضوع اعتراض اکبر گنجی و یادآور شدن حقوق شهروندی او ، این پیام دردمندانه و صمیمانه همه آنانی را که همچون گنجی به حقوق انسانها و آزادی ایرانیان میاندیشند نیز به این روزنامهنگار، روشنفکر و نماد مقاومت مدنی برسانیم که مسیر مبارزه و دفاع از آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق بشر ، وجود عزیز تو و امثال تو را بیش از پیش میطلبد.
18 Antworten
آب زنید راه را هین که نگار می رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
می نفروش می فروش باده ننوش باده نوش
مستی ناب را نگر از لب یار می رسد.
باعث خوشحالی است. امیدوارم این حرکت خوب که به همت شما و همه ی ایرانیان آزاداندیش آغاز شده به زودی به ثمر برسد که تازه اول راه است. مطمئنم آینده ی ایران آزاد با نام این مرد همراه خواهد بود.
آقای معروفی عزیز چند خطی هم نوشته ام توی بابونه اما شما هم این اهل به خواب رفته را بیدار کنید….
حتما خواهیم رفت تا ….
انکه میا ندیشد همیشه پیروز است مهم نیست چگونه در پایان به نظر اید . مرگ او سهلی کار دیگران را فراهم اورد یا خیر اصلا مهم نیست . اندیشه همیشه پیروز است حتی با مرگ هم نمیمیرد همچون که مرگ اندیشمند هیچگاه احساس نمیشود همیشه پیش ماست مرده های بسیاری زنده تر از زنده گان بی اندیشه و محبوس در باور ها وجود دارند اگر انها را در کنار خویش نداریم اشکال از خود ما خواهد بود . گنجی هر جای کارش اشکال داشته باشد و هر چه در گذشته به پایش نوشته باشند اندیشمندی ازاد است و اگر سیاستمدار است سیاستمداری است که برای ازادی میجنگد و اگر مذهبی است مذهبی است که مذهب جلوی چشمانش نیست تا همه چیز را از فیلتر ان بگذراند. این ثابت میکند انسان چه موجود عجیبیست انسانیت انسان با سفر و اکادمیک شدن و با این وان نشستن به دست نمیاید . انسانیت انسان با خود نشستن و ازادگی است که معنی میابد. در میان بسیاری از همان انسانهای ریشوی سالها با حاکمیت بوده انسانهای پاکدلی داریم که اکنون ازادتر از بسیاری از انسانهای تیغ زده ی اکادمیک با همان باورها در خارجند . گنجی یک مثال از این ادمهاست که ما انها را فقط در یک طبقه بندی میگنجانیم و یک مثال ازین است که یاد بگیریم ازاد باشیم و یاد بگیریم فکر کنیم و پشت به اندیشه های خود با سر خم کردن به مصالح تعر یف نشده که مغایر با ازادی بشریست نکنیم. امیدوارم او زنده بماند …
می روم! حتما. راستی استاد از طرف شما چه گلی ببرم؟
یک شاخه گل سفید.
و ممنونم.
عباس معروفی
…
فریدون سه پسر داشت…
سلام آقای معروفی.متاسفانه من در ایران نیستم اما از این حرکت حمایت می کنم.نمی دانم با نام وبلاگ می شود یا فقط حضور فیزیکی لازم است.
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین ، ما ناشریفان مانده ایم
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ ؟
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب ؟
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
خوش به حال آنهایی که میدانند چرا گرسنه هستند!!!
امروز ساعت ۱۴ همراه خانواده . بیمارستان میلاد . چطور یکی گنجی می شود و یکی الله کرم یا احمدی نژاد؟
.سایتی برای ادبیات معاصر
ادیبان
آنقدر سیاه شد که ماه از پیشانیش طلوع کرد
ترجمه ادیبان
بتی کوالیک .امریکا
طنز ادیبان
بررسی رساله دلگشای عبید زاکانی قسمت دوم
حکایت ورزی :عمران صلاحی
دیالوگ خاتمی در فیلم مادر
بچه مشتی غلام:صدیقه عظیمی نیا
شعر ادیبان
روانی
رادیو
کبریت
غزل نو
مقالات ادیبان
نقدی بر کتاب رهایی نوشته نغمه رضایی
معرفی کتاب از بادکوبه و دیگر چیز ها :ناصر همرنگ
نقدی بر کتاب ۳۳ شعر عاشقانه وحید ضیایی از :ابراهیم شیر گیر
ویژه نامه ادیبان
ادبیات مهاجرت :شیدا محمدی (لوس آنجلس)
…ادیبان به روز شد .
استاد گرامی و همشهری عزیز .منتظر نظر شماییم
من هم شنیدم ان نالهها را، دیدم آن اشکها را، حس کردم ”اکبر جان! بشکن“ ها را… چه گذشت بر آن زن قوی که این چنین میگوید بشکن؟ میشکند…مگر نه؟
چقدر دلم میخواد امروز اونجا ………………………….
درود.
جناب معروفی شاید از این نوشته خوشتان نیاید اما می نویسم و خواهش می کنم لحظه ای به آن بیاندیشید… سالهاست که ما ایرانیان چوب این فردگرایی مان را می خوریم و همیشه تنها نشسته ایم تا کسی بلند شود و بیاید و همه چیز را درست کرده و به دستمان دهد… همان کسی که در نهایت بعد از رسیدن به قدرت تبدیل به دیکتاتور جدیدی می شود که باید بگردیم و قهرمانی تازه بیابیم تا بتش را بشکند!حتمن نمایشنامه ی آرش بهرام بیضایی را خوانده اید و می دانید از چه سخن می گویم. در بزرگی کار گنجی. در احترام گزاردن به مبارزه اش و از جان گذشتگی اش شکی نیست اما…آیا براستی می شود گفت بار دیگر آرشی دیگر!؟ آیا ما هنوز نیازمند آرش هاییم… بیچاره سرزمینی که به قهرمان نیاز داشته باشد! با حمایت موافقم اما اسطوره نسازیم که اگر روزی اسطوره هایمان توخالی از آب در آیند آن وقت تمام مفهوم مبارزه را به زیر سوال برده ایم. امیدوارم منظورم را درست بیان کرده باشم. گستاخی مرا به بزرگواری تان ببخشید. شاد باشید و پاینده.
تجمع بسیار خوبی بود – آرام آرام روشهای گوناگون مخالفت مدنی را تمرین میکنیم. هرچند اجازه ملاقات ندادند – اما در این دو ماه همدلی زیبایی اتفاق افتاده است.
سر مردم را با پرونده هسته ای ایران گرم کردند اینقدر که خیلیها یادشان رفته اکبر گنجی حرکتی را آغاز کرده .